استاد جلالالدین کزازی: سخن؛ اندیشه؛ فرجام
استاد جلالالدین کزازی (متخصص زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه) در ابتدای برگزاری این نشست، با موضوع «سخن؛ اندیشه؛ فرجام»، گفت: انسان بودن با الفبا آغاز میشود. آنچه ما را از آن دیگر هستمندان بازمیشناساند پایه در الفبا دارد. اندکی از جانداران، اندگکی میتوانند با الفبا آشنایی بجویند اما این آشنایی، آنچنانی نیست که مایه دگردیسی آنها بشود از جاندار به هستمندِ اندیشهورِ گویا.
دکتر کزازی با اشاره به فرزانگان کهن عنوان کرد: برترین گزارشی که از انسان از چگونهگی او بهدست میدادهاند گزارشی که تاکنون کارکرد خود را پاسداشته است این است که انسان جاندار گویاست، تنها هستمندی است که سخن میتواند گفت.
او در ادامه بیان کرد: چرا در میان ویژگیهای گوناگون برتری آدمی، سخن گفتن را برگزیدهاند؟ چون سخن گفتن برابر است با اندیشیدن. انسان، جاندار اندیشمند است
کزازی اظهار کرد: خرد چگونه سخن میگوید؟ خرد چگونه پدید میآید؟ میپرورد با دیدن. بینایی برترین این توانشهاست. بینایی است که ساختار ذهن و اندیشه ما را میریزد. هوش ما، خرد ما در بنیاد بینشی است. خردی که گاهی او را ابزاری هم میخوانند و از هماین روست که دیدن کمابیش برابر میافتد با اندیشیدن
ایشان با اشاره به حواس پنچگانه انسان، افزود: نخست بینایی است که پایه را آن میریزد. دومین شنوایی که همچنان به سخن بازمیگردد. سومین بساوایی یا لامسه، چهارمین چشایی و پنجمین بویایی است. بهدرست از هماین روست که نابینایان که هرگز ندیدهاند و نابینا از مادر زادهاند هم دیدن را بهجای اندیشیدن بهکار میبرند
وی ادامه داد: گیتی، آمیزهای است از ناسازها، هر پدیده گیتی را بنگرید ناسازی در برابر دارد. جان، تن، آسمان، زمین، روز، شب، روشنایی، تاریکی، نرینگی، مادگی، زنی و مردی این فهرست پایانناپذیر است. بر همین پایه است که ما چیزی را از دست میدهیم تا چیزی را فرادست بیاوریم.
این متخصص زبان و ادبیات فارسی، گفت: شکفتهگی، شادابی، اندیشه درونی، در دم زیستن و بیش با خود بودن از دست رفت. بهگونهای ایستایی دچار شدیم، اندیشه به بند کشیده شد، در تنگنا افتاد. بند و تنگنای نوشتار، آدمیان را هر چه بیشتر به یکدیگر مانند کرد. انگیزه برخی (قربانی) اندیشه شد، با نوشتار آموزه پایداری یافت، با پایداری آموزه یاد برنهاد (چیره شد). ما با آموزش نوشتار کودکان را در کالبدهایی از پیشساخته فرومیریزیم. شکفتهگی، شادابی، در دم زیستی و شور و شرر کاستی میگیرد. کودک در دام هنجارها، بایستها و نبایستها فرو میافتد، ما کودکانمان را در کالبدی میریزیم که ما را از آن ریختهاند.
وی گفت: یکی از بیمهای روزگار ما این است که فرزندان ما در آینده چگونه خواهند بود و زیست؟ نشانههای آسیبشناختی زندگانی نابههنجار وارونه هماکنون آشکار شده است. کودک به آن دستگاه سرد و خاموش آهنین بیش گرایان و دلبسته است تا به کودکان دیگر و آن بازیهای همگانی دیریاست که رخت بربسته است. ما بیشتر در جهانی دروغین که جهان رسانه است میزییم تا در جهان راستین، جهان انسانها
او با اشاره به شعر مولانا: ای برادر تو همه اندیشهای مابقی تو استخوان و ریشهای، اینگونه بیان کرد: آنچه که مرا که آدمی هستم، میسازد و چیستی میبخشد، اندیشه من است نه استخوان، ریشه و کالبدم.
وی ادامه داد: اگر اندیشه تو گل باشد تو در گلشن خواهی بود، اگر خار باشد هیزم گلخنی. اینجاست که به فرجام میرسیم. اگر به آفریدگار باور داشته باشید آن جهان آن داوری بر پایه اندیشه شما خواهد بود. ویژگی گیتی این است که گسلی ژرف است در هر آنچه گیتی هست. اگر تاریکاندیش باشی در تاریکی خواهی زیست، هنگامی از تاریکی میتوان رست که روزنهای از فروغ در اندیشه تو گشوده شود. در گیتی هم گاه کسانی آنچنان از هر بند و دام رستهاند که میتوانند به چنین پایگاهی در اندیشیدن برسند.
دکتر کزازی در پایان سخنان خویش، افزود: فرجام فرخنده، هنگامی است که بتوانیم آنچنان در اندیشه نیرومند باشیم که بر ذهن خود لگام بزنیم. ذهن ما در سرشت و ساختار، هرزهپوی است، به بادی میماند که به گلزار میوزد اما اندیشه نیرومند در فرمان ذهن نیست، ذهن را بهفرمان درمیآورد اگر چنین شد، فرخندهترین فرجام را هم در این جهان و آن جهان خواهید یافت.
Пікірлер: 33
خدا یا ما چقدر انسانهای خوشبختی هستیم که چینین انسانهای ژرف اندیش در فرهنگمان نمو یافته اند و باعث افتخار و غنای فدهنگیمان میشود
درود بسیا خدمت آن استاد فرزانه استفاده کردیم طول عمر با عزت از خالق توانا برای همه انسانهای آگاه خواهانم
درود خداوندی بر استاد سترگ ادبیات فاخر و بدور از واژگان بیگانه بخصوص عربی ایشان مایه فخر و مباهات کشورمان هستند. ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
درود بر استاد کزازی کرمانشاهی که وجود ایشان نشان دهنده آن است که زبان پارسی دارنده واژگان بسیار، و ارزشمند است و بی نیاز از واژگان تازی و بیگانه است .
درود و سپاس❤❤❤❤❤❤❤❤❤
درود به استاد كزازى عزيز و بى نظير كه سرا پا گوشيم
درود براستاد کزازی که مایه فخر کرمانشاه وکرمانشاهیان است ودیگر همچون او نخواهدآمد
میان همه تیرگیهای این روزگار یکی واژه پروردگردان توسن سوار ز گنجینه های نیکان درآورده کار که بر این زمستان فرهنگ باشد بهار❤
درود و ثنا بر وجود ارزنده استاد کزازی. حیف که ایشان را از زاویه ای نشان میدهید که ان پرچم کذایی و بنر های تبلیغاتی ،بینندگان را مکدر میکند. منظور از ان اضافات چیست که چنبن نابجاست.
استاد کزازی❤❤ فرهنگ و ادب پارسی، چه سربازان فداکار و گمنامی دارد
بسیار پر بار ، و تازه بود این سخنران ، و اینگونه گفتار برایم تازگی داشت . کمتر از سرعت ذهن من گفته می شد ولی هر ثانیه مرا به صبر میکشید ، چرا که پر بار از واژگان زبان پارسی بود . زنده و سلامت و پاینده باشید . و ما را براه خرد وا دارمان نمایید . ❤
💙💜💚❤️💐💐💐💐🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏
کلام گیرای استاد کزاری ،با واژگان پاکیزه پارسا،هر دانش پژوه پارسی دوستی را بر سرشوق می آورد! بویژه کسانی که دوست میدارند پارسی درست را بشناسند،و بیاموزند!... سپاس از شما برای فراهم آوردن این گفتار دلنشین!
درود بر استاد کزازی
سپاس
❤❤❤
تجربه زیبا ، شیرین و دلنشینی بود، ممنون استاد کزازی...
زنده باد کزازی
بسیار زیبا و خردمندانه بود .......
@farhangsaz
2 жыл бұрын
🌺
😍
بزرگ مردا ! مرا به آینده ای درگذشته رهسپار نمودی . اندیشه ی تو چه نیروی تابنده و چه ژرفای پرفروغی دارد ! دورباد از تو اهریمن بدسگال
زبان شیرین پارسی چه فاخر بوده است.
اگه ممکنه لطفا تاریخ سخنرانی رو هم درج کنید.
فارسی اصل یعنی بیان دکتر کزازی
@farhangsaz
2 жыл бұрын
دقیقا!
@RoxanaSattari-sy1gr
10 ай бұрын
@@farhangsaz begooee! Be raastii!
سلام با عرض ادب به خدمت استاد سئوالی دال بر ربط اندیشه و دیدن نکته اساسی بر دیدن در کثرت قالب کردن یا اغواگری نهفته است که گنجشک را بجای قناری در هرزگی ذهن ایجاد کردن است عاملی که چشم را پر می کند ،، بله بصیرت را ایجاد میکند نه به تنهای بلکه سلطان فهم شنیدن است چون عقل کل در غیب آسمان و زمین است در غیب عامل شنیدن است ولا در کتاب آسمانی اولین نکته به شنیدن اشاره دارد بعد دیدن و ادراک حال فهم با شنیدن ادراک میشود و آنچه به تایید عقل رسید به طور مسلم بصیرت که به نوعی دیدن است حاصل میشود
@mohammadrezatorkzad4084
Ай бұрын
بله براستی این دیدن که ارجح است همان دیدن از نوع ،،دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند،، است . حافظ میدید و آنچه را میدید صادقانه در قالب ابیاتش گزارش میکرد. این دیدن از جنس دیدن اعلاست
محتوا فدای کلام شده
حلول روح بزرگی از شاهنامه در جسم شما میسر شده.
برعکس نظر کسروی که معتقد بود شاهنامه فردوسی مفید به جامعه نیست مگر در زبانشناسی. جناب کزاز چرا کسروی با نشر دیوان فردوسی سعدی حافظ ... مخالف بود. چرا منتسکیو میگوید این قفسه کتاب شاعران ست و پای بند انسانهای عاقل؟
زین پس به جای واژه بیگانه سیفون از واژه "با آفتابه برو تو دستشویی" و به جای واژه تلفن از واژه دورگو بهره بگیرید.