شبهای گراند هتل قسمت بیست و پنج( Grand hotel nights part 25 )
Ойын-сауық
شبهای گراند هتل
مؤلف: مهناز سیدجوادجواهری
ناشر: شرکت نشر البرز
خوانده شده توسط فریناز فراست معمار
داستان حاضر، تصوری از زندگی خانمی خواننده در یکی از مشهورترین کافههای تهران قدیم است. پایه و اساس داستان، خاطرات قهرمان آن، "پریوش"، است که آن را به درخواست خانم کارگردانی که تحصیلکردهی انگلیس است و در کمپانی فیلمسازی هند فعالیت دارد به رشتهی تحریر درآورده است. خانم کارگردان با وعدهی مساعدت مالی به پریوش که در تنگنای مالی سختی قرار دارد تا با الهام از سرگذشت او فیلمی تهیه نماید که احتمال میدهد از آن استقبال شود. پریوش در کتاب، سرگذشت خود را از همان کودکی سراسر رنجبارش تا زمان نگارش این اثر شرح داده و ضمن آن به حوادثی اشاره میکند که در بیرون اتفاق میافتد نظیر پدیدهی کشف حجاب، ظهور صنعت برق، و جو حاکم بر خانوادهی اشرافی که به آن وارد شده است. وی ضمن نگارش خاطرات خود سعی دارد تا با نگاهی به گذشته، سرگذشت باورنکردنی خویش را از دیدگاه یک کودک، یک همسر، و یک مادر شرح داده و عوامل را بررسی نماید که از همان کودکی او را به طغیان واداشته است؛ همان عواملی که سبب شده تا او برای به فراموشی سپردن آلام گذشتهاش به خوانندگی کافه پناه آورد، غافل از این که افول ستارهی بخت هنریش در اوج، رنج مضاعفی است که بر شمار زخمهای روحش میافزاید.
#داستان #داستان_ایرانی #داستان_صوتی #رمان #کتاب
#طهران
#تهران_قدیم
#گراند_هتل
#خواننده_قدیمی
#زنان
#خواننده_زن
Пікірлер: 97
خانم پریناز عزیز ممنون برای روخوانی این کتاب ، داستانهای قدیمی رو به قدری روان و شیوا میخوانید که حس میکنم من هم اونجا بودم . منتظر یک داستان قدیمی دیگه از شما هستیم
پریناز جون ممنون از اجرای این کتاب زیبا. شما داستانها را نمیخوانید بلکه اجرا میکنید. همچون فیلم و نمایشنامه به قالب دهها شخصیت تغییر میکنید و انگار تا مدتها با این شخصیت ها زندگی میکنیم. سپاس فراوان 🙏🏻❤️کتابهای در مورد ایام قدیم بسیار به صدای شما سازگار است. منتظریم بیصبرانه🙏🏻🙏🏻❤️💝
مگه میشه به این صدای زیبا گوش نداد شما عالی میخونید بخدا من داستان ملوک رو سه بار کامل گوش دادم دو بار فلکناز رو و خانه لهستانی ها و...مرسی از زحمتتون موفق باشید❤
دختر نازنینم ، از شنیدن صدای نازنینت سیر نمیشوم و این داستانها با صدای تو بسیار دلنشین است
از اینکه به این زیبایی روایت میکنید سپاسگزارم. با روایت شما تمام داستان را جلوی چشم ما به تصویر میکشید. مانا باشید
@massumehdaneshpour5041
22 күн бұрын
چه داستان غمگين، آموزنده و زيبايى بود، با تشكر از باز خوانى بينظير و گرم شما .
صداتون الهی.... است. فن بیانی عالی....لطفا نذارین در شنیدن هر روزه این آوای دل نشین، فاصله بیفته
فریناز عزیز سپاسگزارم خیلی عالی بود هم رمان وهم خوانش با صدای گرم وگیرا وجذابتان❤الهی همیشه سربلند وپیروز باشید 🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚🌹💚
خانم فراست عزیز من در شنیدن داستان های شما جداً صرفه جویی میکنم چون حتی یک شب هم بدون آواز ملکوتی شما نمیتوانم بخوابم . قلباً ممنون شم خیلی دوستتان دارم .❤
ممنونم از زحماتتون خانم فراست عزیز عالییییی بود و خیلییی آموزنده👌👌👌👌🏽❤️🌹❤️🌹❤️
واقعا ادم را به درون داستان می برید واقعا قلبم مثل پریوش در انتها کتاب به تندی می زد متشکر واقعا کتاب های قدیمی با صدا شما روح میگیرد❤
فریناز خانم دستتون درد نکنه بسیار زیبا و اندوهگین بود خدا رحمتش کنه ، روحش شاد باشه 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سپاس از شما برای اینکه اینچنین داستانها رو با صدای مخملیتون دلنشین میکنید...لطفا از این دست داستانها بیشتر بخوانید برامون...نور به وجودتون جاری باشه ❤❤❤❤❤❤❤❤
درود فراوان خانم فراست ممنون از شما گویش بسیار زیبا دارید تشکر ار زحماتتان
ما از شما بی نهایت سپاسگزاریم و مشتاقانه به انتظار داستان های بعدی شما هستیم همزمان داستان چشم های بارانی رو میشنوم عالی هستید ❤
سلام از این مدل داستانای قدیمی و عبرتآموز دوست دارم براستی ظلم بیجواب نمیمونه
یادم رفت ذکر کنم که چقدر آهنگهای ابتدا و انتهای داستانها زیبا و مرتبط و بجا هستن😍💐💝
خسته نباشید زحمت کشیدید واقعا مثل همیشه عالی لذت بردم از این داستان قدیمی ما همچنان منتظر ی داستان قدیمی هستیم❤❤❤
خسته نباشید چه تقدیر دردناک و غم انگیزی پریوش داستان داشت .براستی که آدما از آدما زود سیر میشن 😔
من قسمت بیستم هستم . تا اینجا داستان قشنگ و گیرائیه . امیدوارم وقتی داستان رو تموم کردم اخر خیلی غم انگیزی نداشته باشه.
خسته نباشید و خیلی ممنون از شما بینهایت عالی 💐💐💐💐💐💐💐
این داستان واقعا زیبا و در عین حال غم انگیز و حتی تجربه هایی داشت که باید از ان یاد گرفت. 🙏🌷
خدای من چه داستانی خانم پریناز ممنون❤❤❤❤
چقدر غمگین 🙏
@FarinazStory
Ай бұрын
آره به خدا. جیگرم آتیش گرفت
سپاسگزارم سرکار خانم.
خانم فراست,صداتون اسمانی است,فوق العاده هستید,فوق العاده❤
صدای شما و خوانش زیبا و روان عالیه و انتخابهای دقیق و خوب از داستانها بسیار عالی❤
ممنون و خدا قوت سرکار خانم فریناز عزیز❤❤❤❤❤
ممنون از خانوم فراست عزیز داستان زیبا و غمگینی بود کلا داستان های که تم گذشته داره خیلی دلچسبه
خسته نباشین خانم خانم فریناز داشتان غم انگیز ولی زیبایی بود منتظر داشتان بعدی هستیم 😍😍😍
ممنون از شما برای ین صدای دلنشین ،فن بیان و روان خوانی ، بسیار داستان شنیدنی و جذابی بود❤
چه پايان دردناكى ممنون از شما
اینقدر گریه کردم سرم داره میترکه از درد ، خیلی غمگین بود . ممنونم خانوم فراست ❤ لطفا داستانهای قدیمی رو بخونید .
فریناز عزیز ما هم از خوانش بسیار روان و شیرین شما سپاسگزاریم🙏
خانم فریناز عزیز ممنون از خوانش روان و زیباتون امیدوارم تندرست باشید ❤ داستانها پر از درس زندگی هستند و آموزنده امیدوارم بازهم اجرای زیبا و دلنشین شما رو بشنویم
درود و سپاس از شما فزیناز عزیز، انتخاب زیبایی بود، غم انگیز و آموزنده بی صبرانه در انتظار داستانی دیگر با صدای دلنشین شما ، با آرزوی موفقیتهای روز افزون 🙏👍🙏
من به شخصه ازتون بینهایت مممنونم .❤❤❤❤❤❤
مرسی از شما ،عالی هست داستانهاتون و البته صدای زیبا و پر احساستون 😍🥰🥰🥰🥰🥰😇
بسیار زیبا ممنون از شما خانم پر یناز 🙏🙏🌺❤️
عجب اجراي زيبايي عزيزم ، عالي بود. متشكر و سپاس از همه زحمات شما.
متشکرم بانوی خوش صدا بسیار زیبا می خوانی منتظر داستان بعدی هستم 🌸👌
آخر داستان خیلی غم انگیز بود😢ولی خیلی ممنون خانم فراست از زحمات بی کران شما خیلی دوستون دارم🥰
باز هم تشکر از زحمات شما خسته نباشید 🌸🌸🌸🌸
همه را گوش میدم❤❤🎉🎉
خیلی آموزنده بود ممنونم و حیف 🙏🙏🙏🙏🌻🌻🌻🌻🌻
سپاس از اجرای زیبایتان ❤
سلام پرینازعزیزم، هم خودت وهم صدای مخملی شمارو خیلی دوست دارم، منتظر داستان بعدی شماهستم❤
بسیار عالی مثل همیشه ❤️ مشتاق و منتظر کتاب جدید هستم❤️🩹🌹💕
خیلی زیبا اجرا کردید ❤❤🙏🙏🙏
با سپاس و درود به شما خانوم فراست با صدای گرم و بیان زیباتون که من رو همیشه با خودش تو دنیای بازیکنان قصهها میبره و من همیشه خودم رو در کنار تکتک بازیکنان داستان احساس میکنم و در شادیها و غمهاشون شریک میشم. پایدار و جاودان باشین عزیزم😘😘
بانو فراست عزیزم ... سپاس سپاس میبوسمت I love you ❤❤
عالي بود مثل هميشه❤ خيليي ممنونم ❤❤❤
من هم مثل دوستمون منتظر شروع یک داستان قدیمی دیگه هستم 😊
بسیار عالی ❤
بسیار زیبا بود ممنون از زحماتتون❤
ممنون❤❤
فریناز عزیزم ممنون از وقتی میذاری سربلند و موفق باشی عزیز دلم❤
ممنونم ، غم انگیز بود ولی دلنشین .خدا قوت بانوی خوش صدا و با وقار 🙏🙏 ایکاش این تجارب قصه ها فقط برامون قصه نباشه ، هشیار باشیم و در طول و عرض مسیر زندگی با چشم باز و باآگاهی استفاده کنیم و تمام اعتمادمونو یکجا خرج نکنیم
موفق باشید ❤️
مرسی عزیزم بسیار زیبا بود من کل داستان و توی ۳ -۴ روز گوش کردم، چقدر دختر های قدیم بدبخت بودن که انقدر کتک میخوردند، 😢 داستان قشنگی بود، مخصوصا با صدای شما که مثل فیلم سینمایی جلوی چشممون رد میشه
عالی بود عالی بود ❤❤❤
ممنون بانو❤❤❤
شنیدن این داستانها، درس و پند آموز هم هستم.
پریناز عزیزم، بارها گفتم، بازم میگم، مرسی که ما رو مهمون صدات میکنی و اونقدر این کار رو به زیبایی انجام میدی که انگار خودمون میشیم جزئی از اجزای داستانهایی که میخونی، برای همین هست که تلخ یا شیرین، بسیار تاثیر گذارن.... زود برگرد لطفا، دلمون برات زود تنگ میشه ❤
عالی بودین مثل همیشه🌹❤️
هميشه عالى بودين و هستين🌹
@FarinazStory
Ай бұрын
عزیزید 😍
ممنون دخترم مثل تمام رمان های که با خوانش زیبایت ما را سرگرم میکنی زیبا بود،منتظر رمان بعدی هستم
💙🌷🌷🌷💙
آخر داستان رو دوست نداشتم. حتی نویسنده و خالق پریوش هم بهش ظلم کرد .میتونست یه نقطه کوچکی از امید را برای خواننده و شنونده و حتی خود پریوش بذاره. با تشکر از زحمات خانم فریناز فراستی عزیز🌷⚘🌷
ممنون فریناز جان داستان آموزنده ایی بود..اینکه زندگی برزندگی دیگری بنا نهادن کار درستی نیست وآخر وعاقبت ندارد اگر پری همسر مردی مجرد میشد که دردسری نداشته باشد شاید این همه سختی وعذاب نمیکشید در دوری از پسرش.. به هوی اوحق میدهم که همینطور که پری همسرش راقاپ زده بود اوآن راپس بگیرد... پری همچین مظلومم نبود واشتباه کرد بازم سپاسگزارم از شما خانم فراست عزیز❤❤❤
❤❤❤❤
❤❤🙏💞💞
بسیاز شیوا و روان میخوانید و خوش صدا هستید❤
Mamnon azizm ❤
چقدر بد تموم شد خیلی دلم میخواست سالار پشیمون و نهضت خوار شده رو ببینم و پریوشم آخر عمرش با رضا زندگی کنه
@FarinazStory
Ай бұрын
از اول داستان معلوم بود آخرش تنها میمونه ولی منم دوست داشتم حداقل سالار پشیمون بشه و بفهمه اشتباه کرده
دیروز داستان بامداد خمارو گوش دادم در کنار ابن داستان و انقد گریه کردم چون شبیه زندگی من بود و رحیم ومادرش دقیقا مثل شوهرم و خانولدش بود ومن بعد سالها مجبور شدم که از همه چیزم بگذرمو جدا شدم
@FarinazStory
Ай бұрын
😔
داستان جالبی بود که متاسفانه مشابه اش را در نوشته های ایرانی زیاد است ولی یک مورد که خیلی تکرار شده انچنان کتک خوردن وبیهوش شدن است اخ مگه بدن انسان چقدر مقاومت دارد ولی از همه اینها گذشته ممنون از شما فریناز جان بسیار زیبا میخوانید وهر چقدر داستان خسته کننده باشد باز به دل می نشیند خسته نباشید ❤
@FarinazStory
Ай бұрын
آره والا. همش هم غش میکرد
خا نم فریناز آیا این داستان واقعا سر گذشت واقعی خانم خواننده قدیمی پریوش هست خیل دوست دارم بدونم ،ممنون از شما
@FarinazStory
Ай бұрын
نه . تاجی که من راجع خانم پریوش میدونم سرگذشت ایشون نیست
سلام خانم پریناز فراست معمار عزیز ممنون بابت روایت این داستان خیلی زیبا و خاص من هرجی داخل کانال شما و قسمت فهرست داستانها میگردم با اینکه نوشته داستان 27 قسمت داره فقط موفق به دیدن و نمایش 25 قسمت داستانتون شدم میشه راهنمایم کنین مشکل چیه که مابقی دو قسمت بعدی برام نمایش داده نمیشه؟
پری آنقدر که وضع مالیش خیلی خوب شده بود یعنی چرا پس اندازه نداشت که تو مخارج وکرایه خونش مونده بود
ای کاش پریوش قبل از مرگ از جایی میشنید که سالار فهمیده پروین ملک بهش خیانت نکرده بوده و ....
@FarinazStory
Ай бұрын
آره والا
خدای من چقدر گریه کردم.فکر میکردم قراره بعد از نوشتن زندگینامه اش چاپ بشه و پریوش پولدار بشه و پسرش هم این کتاب رو بخونه و بیاد سراغش 😢 ولی افسوس که واقعیت زندگی اغلب دردناکه 😢😢😢😢 اون ۱۵ دقیقه آخر این داستان خیلی دردناک بود. صحنه فوت شوهرم رو برام تداعی کرد 😢😢😢
سپاسگزارم سرکار خانم.
♥️♥️♥️♥️
سپاسگزارم سرکار خانم.
سپاسگزارم سرکار خانم.
سپاسگزارم سرکار خانم.
سپاسگزارم سرکار خانم.
سپاسگزارم سرکار خانم.
سپاسگزارم سرکار خانم.