آواز محمدرضا شجریان - چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی - غزل هاتف اصفهانی
Музыка
#naghmeha #shajarian
آواز محمدرضا شجریان
غزل هاتف اصفهانی
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
Пікірлер: 3
بیشتراوقات ❤❤❤❤❤❤❤❤❤ با صدات زندگی میکنم هم درد است وهم درمان
زمان میانِ من و او جدایی افکندهست من ایستاده در اکنون و او در آیندهست چه مایه گشتم و آینده حال گشت و گذشت هنوز در پی آینده، حال گردندهست! به هر قدم قدَری گفتم از زمان کندم کنون چو مینگرم او ز عمرِ من کندهست که سر برآرد ازین ورطه جز کسی که هلاک کمندِ شوقِ کنارش به گردن افکندهست بهانه کششِ عشق و کوششِ دل من همین غم است که مقصودِ آفرینندهست! به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمرِ آرزومندست تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن که پیشِ پای تو ترکیبِ من پراکندهست به شاهراهِ طلب بیم نامرادی نیست زهی امید که تا عشق هست پایندهست ز دورباشِ حوادث دلم ز راه نرفت بیا که با تو هنوزم هزار پیوندست به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق مبین به کشته عاشق که عاشقی زندهست. هرچی فکر میکنم هنوزم شخصیت در وجودش موج میزند🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ابوعطا