کتاب صوتی تمساح اثر فئودور داستایوفسکی

Ойын-сауық

به منظور آگاهی از افزوده شدن کتابهای جدید، به کانال ما بپیوندید:
bit.ly/32WNB6G
کتاب صوتی تمساح اثر فئودور داستایوفسکی
«ایوان» و زنش قصد داشتند به اروپا بروند، اما روز قبل از سفر به همراه دوستشان «سیمون» به تماشای یک تمساح می‌روند که در بازارچه‌ای به نمایش گذاشته شده است.
مردی میان‌سال، با ظاهری محترم و آبرومند، در یک پاساژ در کام تمساحی فرو می‌‌رود و در کمال شگفتی زنده می‌ماند. او از داخل شکم تمساح شروع به صحبت می‌کند و ... .
«در سیزدهم ژانویه امسال (۱۸۶۵)، نیم ساعت بعد از ظهر، النا ایوانوونا، همسر دوست فرهیخته‌ام، ایوان ماتویچ که هم همکار هستیم و هم نسبت دوری با من دارد، هوس کرد که سه نفری به دیدن تمساحی برویم که این روزها در پاساژی به نمایش گذاشته‌‌اند. ایوان ماتویچ که بلیت سفر به خارج از کشور به همراه داشت، وقتش آزاد بود، کار اداری خاصی هم نداشت...».
این جمله‌‌های ابتدایی داستان بلند «تمساح» است که به قلم شگفت‌انگیز داستایفسکی به رشته تحریر درآمده است. در ادامه داستان، اتفاق نادری می‌افتد و تمساح ایوان ماتویچ را می‌بلعد، اما او زنده می‌ماند و از داخل شکم تمساح شروع به صحبت می‌کند و به‌‌تدریج حتی نگاه و فلسفه‌اش به زندگی تغییر می‌یابد و ... .
فئودور داستایوفسکی فرزند دوم خانواده‌ای بااصل‌ونسب، اما نه‌چندان ثروتمند روس بود. پدرش پزشک بود و مادرش دخترِ یک بازرگانِ اهل مسکو. داستایفسکی در ناآرامی‌های اجتماعی گسترده،‌ تحت‌تأثیر نیهیلیست‌ها قرار گرفت و در پاره‌ای از فعالیت‌های سیاسی‌شان مشارکت کرد؛ همین امر درنهایت سببِ محکومیت و تبعید چهار‌ساله‌اش به سیبری (در سال ۱۸۴۹) شد.
داستایفسکی، پیش از تبعید، سه رمان به نام‌های «مردم فقیر»، «همزاد» و «خانم صاحب‌خانه» منتشر کرد. اگرچه این رمان‌ها، خصوصاً کتاب مردم فقیر، به دلیل محتوای اجتماعی‌شان، ستایش بسیاری از منتقدان مطرح آن زمان را به همراه داشتند، اما نبوغ و خلاقیت فئودور داستایفسکی پس از پایانِ دوران محکومیتش فوران کرد.
کتاب «خاطرات خانه اموات» اولین اثر مهمی است که وی پس از بازگشت به شهر نوشت. این رمان مستندگونه حاصل تجربیات تلخ و شیرین نویسنده از زندگی با جانیان و بزهکاران در زندان سیبری‌ است؛ تجربیاتی با اثری ژرف و پایدار بر روان او، و البته بر نوشته‌هایش.
کتاب «جنایت و مکافات» نخستین اثری بود که نام داستایفسکی را در مقام یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات روسیه بر سر زبان‌ها انداخت. بعد از آن هرچه از او به انتشار رسید، با استقبال فراوان و واکنش‌های متعدد مواجه شد. آثار او در زمان حیاتش به اندازه‌ی کافی شناخته‌شده و پرخواننده بود، با این حال او، در مقام نویسنده‌ای پرآوازه، هرگز به آن رفاه مادی‌ که آرزویش را داشت نرسید.
فئودور داستایفسکی در فوریه‌ی ۱۸۸۱، براثر مشکلات ریوی، از دنیا رفت. در روز خاک‌سپاری‌اش از او به‌عنوان پیامبر روسیه یاد کردند؛ رسولی که اعجازش قلم بود و رسالتش، کشف گوهرِ پاک انسانی... .
«رؤیای عموجان» رمان کوتاهی از داستایفسکی است که در سال ۱۸۵۹ آن را نوشت. این رمان کوتاه نخستین داستان داستایفسکی پس از وقفه‌ای طولانی در فعالیت ادبی اوست، که با آن دوباره به دنیای داستان بازگشت. او این کتاب را در زمان اقامتش در «سمیپالاتینسک» نوشت و نخستین بار در مجله‌ی «زبان روس» (۱۸۵۹، شماره ۳) چاپ شد.
کتاب مرجع
The Crocodile - 1865
Author: Fyodor Dostoyevsky
Genre: Short story
راوی: محسن بهرامی
#کتاب_گویا_صوتی
#فئودور_داستایوفسکی
#محسن_بهرامی
لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
این کتاب، بار دیگر، با روایت بهروز رضوی در همین کانال منتشر شده است
00:00:00 فصل اول
00:30:24 فصل دوم

Пікірлер: 14

  • @rahmaei9888
    @rahmaei98886 ай бұрын

    چقد شبیه حال و روز خودمونو کشورمونه

  • @moloodmohammadi5679
    @moloodmohammadi56795 ай бұрын

    خوانش زیبا و دلنشینی بود

  • @mehraktabibzadeh371
    @mehraktabibzadeh3714 ай бұрын

    Mamnjnam❤

  • @keystohappiness497
    @keystohappiness4977 ай бұрын

    کتابی نایابی بود، ممنون

  • @radiokiyanmehr
    @radiokiyanmehr7 ай бұрын

    يك بار، يك بار... و فقط يك بار می‌توان عاشق شد. عاشق زن، عاشق مرد، عاشق انديشه، عاشق وطن، عاشق خدا، عاشق عشق... يك بار. بار دوم ديگر خبری از جنس اصل نيست.🌱

  • @hassanesmaeili830

    @hassanesmaeili830

    7 ай бұрын

    و می‌توان برای همیشه عاشق نور الهی شد

  • @aliranjbar9524
    @aliranjbar95247 ай бұрын

    Good 👍🏻

  • @aliranjbar9524
    @aliranjbar95247 ай бұрын

    ❤❤❤

  • @keramatmohamadi8188
    @keramatmohamadi81887 ай бұрын

    آخرش نفهمیدم تو شکم تمساح زندگی ادامه داد یا درش آوردن

  • @user-xv4oh1jd2y
    @user-xv4oh1jd2y6 ай бұрын

    موندن تو شکم تمساح عین شرایط سخته کسی حاظر نشد تو شرایط سخت بهش کمک کنه دوستای واقعی رو میشه تو شرایط واقعی شناخت

  • @amirh.aldavood9061
    @amirh.aldavood90612 ай бұрын

    حالم بد شد ... چقدر سخته که باور کنی که داری همون چیزی را تجربه می کنی که صد سال پیش برات تعیین کردن !

  • @Zekria_Ahmadi001
    @Zekria_Ahmadi0016 ай бұрын

    عالی بود

  • @Zekria_Ahmadi001
    @Zekria_Ahmadi0016 ай бұрын

    آخرش چی شد؟

Келесі