کتاب عرفانی جانستان( قسمت دوم ): رادیو آموزشی عرفانی قاف کافه

داستان زندگی یکی از اوتاد یا اوتار ملقب به نام طریقتی و فقری "باباجان" گلرخ با نثری ادبی بصورت خلاصه و در بعضی قسمتها بصورت برگردان به کلام عامیانه امروزی ، موضوع این ویدئو است که طی آن با نوع دیدگاه های طریقت خاکساری در سلوک نیز آشنا می شوید. باهم تا پایان قسمت سوم را بشنویم .
زمانبندی ویدئو :
00:00 معرفی عنوان و نویسنده
00:15 ادامه داستان

Пікірлер: 15

  • @amirh369
    @amirh369Ай бұрын

    Excellent 🎉🎉🎉🎉🎉🎉

  • @user-du1gs2qk9w
    @user-du1gs2qk9wАй бұрын

    سلام خدا قوت .

  • @radioghaf

    @radioghaf

    Ай бұрын

    سلام خدا بر شما همت از الله 🤲🙏💐

  • @Rashaad-st1oc
    @Rashaad-st1oc2 ай бұрын

    دوست تان داریم نور شما افزون

  • @radioghaf

    @radioghaf

    2 ай бұрын

    خداوند از شما و ما راضی باشه انشالله 🤲🙏💐

  • @elikasafaie8516
    @elikasafaie85162 ай бұрын

    درود و سلام ممنونم از مهرتون بانوی گرامی و عزیز سلامت باشید🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃

  • @radioghaf

    @radioghaf

    2 ай бұрын

    سلام و درود خدا بر شما بنده خوب خدا درپناه او باشید🤲🙏💐

  • @HoseinAshourlou
    @HoseinAshourlou2 ай бұрын

    سلام ارادت نفس شما گرم گرم شادی روح شهدای راه حق خدا یا ما را هم خوب بخر

  • @radioghaf

    @radioghaf

    2 ай бұрын

    سلام خدا بر شما . غم شما کم 🙏💐

  • @FaribaMirhosseini-ll5io
    @FaribaMirhosseini-ll5ioАй бұрын

    دم شما گرم 💜💜

  • @radioghaf

    @radioghaf

    Ай бұрын

    غم شما کم 🤲🙏💐

  • @TOrreKhaki
    @TOrreKhakiАй бұрын

    عالی👍👍👍🙏🏻🙏🏻

  • @radioghaf

    @radioghaf

    Ай бұрын

    شکر ایزد را که شما بنده صبورش را در حلقه یاران قرار داد.🙏💐

  • @alikarimi4284
    @alikarimi42842 ай бұрын

    پوزش از اشتباهی که در آنا لله و انا الیه راجعون، رخ داد

  • @alikarimi4284
    @alikarimi42842 ай бұрын

    انا لله و انا علیه راجعون ادامه چکامه ی بلند "بهشت زیر پای مادران است" محمد پیامبر من باید سر کار بروم! نه، کار عبارتست از برآوردن نبازهای اولیه و همچنین سرگرمی است برای انسان تا زمانیکه انسان سرگرمی بهتری ندارد. چکمه هایم کجاست؟ نه، تو موافق ارتش هستی، صلح بدون ارتش امکان پذیر است. من به شهربانی میروم! نه، لعنت بر شهربانی، بدون مالکیت احتیاج به پلیس نداریم. پالتو ی من کجاست؟ من باید بدادگاه بروم! نه، در بهشت راجع به تضاد ها بدون قاضی صحبت میکنیم. پول من کجاست؟ نه، تو پول نداری، زیرا تو استثمار میشوی. آه، فراموش نخواهم کرد، استثمار چه عظیم است قلمم کجاست؟ نه، تو با قلمت فقط قرارداد معامله ی اسلحه امضاء میکنی و انسانها را بنابودی کشی. با من همخوابگی کن! نه، تو انسانها را میکشی و بگور میفرستی. ادامه دارد

Келесі