شهریار سخن - اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهریار و هوشنگ ابتهاج - ۲۵ اسفند ۱۳۵۵
Музыка
شهریار سخن
آواز: محمدرضا #شجریان
تار: محمدرضا #لطفی
آواز: #شهریار
با حضور هوشنگ #ابتهاج
اجرای خصوصی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۵۵ - شور
(در کاور تاریخ را اشتباه نوشته ایم)
در ابتدا دکلمهی شعری از شهریار توسط شجریان را میشنویم، سپس شهریار با تار لطفی چند بیتی به ترکی میخواند و در انتها شجریان با تار لطفی همان شعر ابتدایی را میخواند.
سپاس فراوان از فواد سمیعی و استودیو المپیک بابت پالایش این اثر
سپاس فراوان از مهدی فتحی جهت طراحی کاور برای این اجرا
اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم
گدایی در جانان به سلطنت نفروشم
چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی
گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم
بریشم طرب چنگ آسمانم و چون چنگ
به زخمهای که خراشد رگم چرا نخروشم
فلک دوتا شده بیند که من بدین تن لاغر
چگونه بار امانت نهادهاند به دوشم
چگونه پند نیوشم به گوش هوش که خود عشق
نهاده پنبه به حکمت به گوش پند نیوشم
اگر جمال تو باشد به جسم و جان همه چشمم
وگر پیام تو آید به جان و دل همه گوشم
سزد که ناز فروشم به عالم از سر مستی
که مست باده عشق و خمار باده فروشم
اگر جهان همه نیش است غم نمیخورم اما
به شرط آن که رسد شکّری از آن لب نوشم
شبی که گوش دلم زد سروش عرش،صلایی
هنوز گوش به زنگ همان صلای سروشم
تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز
گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم
با شجریان و لطفی در محضر شهریار
امشب، پس از چند ساعت حافظ خوانی، سایه از آن گنجینه اسرار، نواری ممتع گذاشت. سایه و شجریان و لطفی به دیدار شهریار در تهران می روند در سال ۱۳۵۵…
چه ساز درخشانی می زند لطفی! شهریار به وجد آمده و مرتب «به به! به به!» می گوید.
شهریار هم خوب ساز می زد و هم خوب موسیقی ایرانی رو می شناخت. این سازی که لطفی تو نوار داره می زنه، سازیه که دست آقای حسینقلی بود. سبکش هم اینجا مثل آقا حسینقلیه. تا لطفی دو تا مضراب زد،
شهریار به من گفت: سایه جان! سایه جان! مثل آقای حسینقلی می زنه (حالت شهریار را تقلید می کند).
کمی که استاد لطفی ساز می زند، شهریار آواز سوخته ای می خواند. گل از گل سایه شکفته است. کیف می کند… شهریار در پایان آواز کوتاهش به استاد شجریان می گوید: «اگه صدا داشتم دکانتو تخته می کردم.» و استاد شجریان می خندد. سایه هم غش غش می خندد. هم در نوار و هم نزد ما! استاد شجریان شروع می کند به خواندن
اگه چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم
چه عیشی می کرد شهریار! به به چه چه از دهنش نمی افتاد. اصلا فکر نمی کرد چنین ساز و آوازی بشنوه. این ساز که لطفی داره می زنه رو عینا آقای حسینقلی زده که من دارم نوارشو. توجه می کنید شجریان چه آواز زلالی داره؟ سرش را تکان می دهد…
شهریار دوباره بهبه غرایی می گوید و سایه می خندد.
می بینید چقدر ذوق می کنه شهریار! شهریار به شجریان گفت: آقای شجریان! شما افشاری هم یاد گرفتی؟ بلدی افشاری بخونی؟ (لحن شهریار را تقلید می کند). طفلک شجریان سرخ شد و سرشو پایی انداخت و گفت: بله استاد!
پیر پرنیان اندیش در صحبت سایه - صفحه ۴۷۰
برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی سربزنید
khosousi.com
/ khosousii
telegram.me/Khosousi
/ khosousi
Пікірлер: 40
ای خدا چه هنری به خرج دادی در خلقت شجریان❤
هوش از سر آدم میبره چه شعری چه سازی چه آوازی، ایران زمین به خودش دیگر نخواهد دید.چه سندی برای شعر و موسیقی ایران
چه اسطورهایی داشتیم.همیشه درقلب ما هستند.
درود فراوان بر اسطوره های معاصر شعر وموسیقی وآواز ایران .ما خیلی خوش شانس هستیم که با چنین بزرگانی هم عصر بودیم...روانشان در آرامش باد.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 همچنین سپاسگزارم از همه عزیزان کانال بسیار خوب خصوصی،پایدار ،برقرار وپیروزباشید💖💖💖
روان همگی شاد یادشان گرامی باد
ای قربونت بشم الهی❤❤❤❤
عجب کار پر حسی بود چه ساز و چه اوازی به به. چقدر شهریار این دوست صبا پر از احساس بوده
عجب هنرمندان و ادبای با احساسی داشتیم، سر ریزِ احساسات و به به و جانم جانم از دهن شهریار نمیافته، این جمع نازنین که متاُسفانه همهشون رفتند و سایه از سر ما بر کشیدند، حقیقتاً بزرگان شعر و ادب و فرهنگ و هنر ایران هستند و همگی در رشتهی خودشون صاحب سبک و بنیانگذار مسیر جدید و متفاوت و جریان ساز . . . جالب اینکه این اسطورههای دنیای معاصر ایرانزمین در حین بهرهمندی از شهرت و محبوبیت همهگیرشون بسیار متواضع و فروتن بودند. پدرم که علاقهی زیادی به موسیقی کلاسیک ایران و ادبیات داشت قبل از انقلاب به جناب شجریان و ابتهاج نامه مینوشت، همیشه هم جواب نامهها با نهایت محبت و عشق و فروتنی توسط این عزیزان داده میشده، شگفتا که این رویهی دائمی بوده و در نامهها، دوستی و همدلی به شدت به چشم میآد، استاد شجریان همیشه در نامهنگاریها صمیمانه جویای احوال پدرم و خانوادهی ما بوده، جالب اینه که این نامهنگاریها و ارتباط با مخاطب فقط با پدر من نبوده و یقیناً این بزرگواران تمامی مخاطبان خودشون رو با فروتنی مورد لطف و عطوفت خود قرار میدادند، پدرم در یکی از همین نامهنگاریها به استاد ابتهاج گفته بود که مدتی در خانهای قدیمی زندگی میکرده که زمانی محل سکونت عارف بزرگ بوده، آقای سایه قرار میگذارن و در سفری به همدان، مهمان پدر و مادرم میشن و به اتفاق به اون خونه میرن، جالب اینکه سایهی کارمند رادیو که اصلاً هم ثروتمند نبوده با دیدن زندگی فقیرانهی خانوادهی ساکن خانهی عارف در اون زمان، منقلب میشه و تا مدتها به اونها کمک مالی میکرده. این بزرگان حقیقتاً هم در هنر هم در اخلاق و ادب اسطوره بودند، به معنی واقعی کلمه، مردمی و فروتن بودند، بر خلاف به اصطلاح سلبریتیهای زمانهی ما که اکثراً وسط باز و عدهای هم با وقاحت تمام رو در رو و مقابل مردم هستند، چهرههایی که خیلیهاشون هیچ هنری هم ندارند و فقط مشهورند و با ثروت های افسانهای که به واسطهی همین مردم و اقبال مخاطبانشون به جیب زدند، به همین مردم فخر میفروشند و با نگاه از بالا به پایین اونهارو زیر دست خودشون میبینند. اما مردم در گذر زمان قضاوت میکنند و قطعاً نخالههارو در زبالهدان تاریخ و بزرگان رو در قلب خودشون جای میدن سایه شجریان شهریار لطفی روحتان شاد نام و یادتان زنده و راهتان پر رهرو . . .
@aliakbarbizhanpour5
6 ай бұрын
چه خاطره قشنگی تعریف کردين ⚘️⚘️
صدای استاد صدای بهشت...
آه که فقط یکی از این چهار بر راه مانده و خیلی جالبه بی صبری لطفی و تار جادویی اش با تشکر 🌱
@saeedkhatirmehr7255
3 жыл бұрын
لطفی،،،،،لطفی،،،،،،،لطفی،،،،،،،ایکاش ندیده بودمش،،،،،،،،،
@nimagol
3 жыл бұрын
@@saeedkhatirmehr7255 به کارنامه ی ایام قصه اش باقی است
خیلی عالی ❤
ممنونم از عزیزان
چه مجلسی!! وای خدای من !!! حافظه تاریخ دردل خود چنین جمعی را یکجا بیاد ندارد !
آسمان رشک برد بهر زمینی که در آن دوسه یاری دوسه دم بهر خدا بنشینند
همین جمع و همین یک قطعه گفتگو و آواز برای نشان دادن یک فرهنگ فوق پربار و ایستادن بر قله تفخر و اعتبار یک ملت کافی است و کاش و کاش یک ملت قدر داشته های خویش را بداند
به به، چه چه های استاد شهریار من را یاد تنها باری که افتخار دیدار شجریان عزیز را در تورونتو داشتم انداخت. یادم هست که در اول کنسرت ایشان یاداور شد که همانند موسیقی کلاسیک در حین آواز و اجرای کنسرت رعایت سکوت مهم است. 😀
پاینده باد ایران. زندگی انسانی جمهوری ایرانی
خیلی جالب
ضمن حضور دیگر نوابغ ستارۀ محفل آن ساعت فرخنده غیر از فقید تازه گذشته شجریان نبوده. و شنیدم امروز سایه هم بدان سه بزرگوار پیوست.
بی نظیرن نمیشه گفت انسانند یا فرشته یا هر چی یکباره آمدند برای همیشه جاویدان شدند روحشان آزاده و رها چون قاصدک بودند باد صبایی آوردشان تا پیغامشان را برسانند یادشان همیشه جاویدان
وای بر من! حال شهریار را توصیفی نیست. برای فهم موزیک اصیل و آنچه شجریان فهم کرد، اهل فن بودن شرط لازم است و کافی نیست.
واقعا به به چه بداهه وچه کار 15:01 عملی شور در شور
به به
این آواز قابل توجه آن دسته اساتیدی باشه که فرمودند شجریان غزلی را که چندین بار خوانده آن را تحت فی البداهه میخونه ومیگه بداهه خواندم هیچ سند معتبری از این محفل بالاتر نیست که غزلی را دکلمه کنی در حضور شاعری چون شهریار و آن را بداهه بخوانی من آوازی در شور به این زیبایی نشنیدم خداوند روح این بزرگمردان دیگر چون سایه و لطفی قرین رحمت کناد
این آواز شجریان هست که هم جان به تار لطفی میدهد هم به شعر شهریار
«شبی به گوش دلم زد» درسته... نه شبی که هوش دلم زد!!!! هوش دل یعنی چی؟ در ضمن بیت هفتم هم درستش اینه: که مست باده عشق و خمار ِباده فروشم
@roozbehshah5781
2 жыл бұрын
شما گوش ضعیف موسیقیایی داری و به جای خرده گرفتن به استاد حتمأ مجددا با گوش سالم و قوی گوش بفرمایید
@masoudarshadi785
2 жыл бұрын
@@roozbehshah5781 عزیز دل برادر تذکر بنده به جناب خصوصی بود که شعر رو اشتباه درج کرده بودند و حالا درستش کردند. وگرنه اگر استاد شعر رو اشتباه میخوند؛ که در یکی دو مورد هم در دکلمه شعر اتفاق افتاد؛ خود حضرت شهریار در همون محفل گوش مفصلی از ایشون میپیچوند .
بیت سوم درستش اینه: به زخمه ای که خراشد رگم چرا نخروشم. دخمه ای که خراب شد رگم یعنی چی آخه؟
@alirjeff3096
2 жыл бұрын
تو بهتری
@masoudarshadi785
2 жыл бұрын
@@alirjeff3096 خواهش میکنم
@slh9864
Жыл бұрын
ممنونم
@sabrabasi9056
11 ай бұрын
عزیز من شما اشتباه میشنوی کیفیت اثر هم چندان خوب نیست
@masoudarshadi785
11 ай бұрын
@@sabrabasi9056 تذکر بنده به جناب خصوصی بود که شعر رو اشتباه درج کرده بودند و حالا درستش کردند. وگرنه اگر استاد شعر رو اشتباه میخوند؛ که در یکی دو مورد هم در دکلمه شعر اتفاق افتاد؛ خود حضرت شهریار در همون محفل گوش مفصلی از ایشون میپیچوند
صدای استاد ملکوتی است. ساز لطفی در کنار آن لطفی ایجاد میکند که تصورنکردنی است. شعر استاد شهریار جای خود دارد. و وقتی این سه با هم ترکیب میشوند غوغاست.