راز سیاه ترین جنایاتی که از شنیدنش شوکه میشوید ... ! | پرونده جنایی ایرانی
روزه ۱۰ آذر ماهه ساله ۸۹
یه روزه به نسبت آروم برایه نیروهایه پلیس بود
ولی این آرامش خیلی طولی نکشیدو با تماسه یه مرده جوون
جو به کل عوض شد
این مرد میگفت یه ماشینه پرایدو دیده که به یه عابر که کناره اتوبان وایساده بوده زده و بعدش فرار کرده
این مرد میگفت چون با ماشینه پراید فاصله داشته
نتونسته شماره پلاکشو درست ببینه
این مرد میگفت
مردی که بهش ماشین زده اوضاعه خوبی نداره وسرش شدیدا داره خونریزی میکنه
بلافاصله بعد ازین تماس
نیروهایه اورژآنسو نیروهایه پلیس راهیه محله اعلامی شدن
در سریعترین زمانه ممکن
نیروهایه امدادی خودشونو به محل رسوندنو مشغوله بررسیه وضعیته عابری شدن که تصادف کرده بود
اما خیلی زود تویه همون صحنه ی تصادف مشخص شد
این مرد در دم فوت شده و جونشو از دست داده
با اعلامه فوته این مرد
موضوع به بازپرسه جناییه تهران اطلاع داده شد
تا خودشو به محله حادثه برسونه
با اعلامه این خبر
بعده حدوده نیم ساعت بازپرسو کاراگاهایه اداره ی آگاهی به محل رسیدن
صحنه ی تصادف بررسی شد
در ظاهر هیچ چیزه مشکوکی وجود نداشت
به نظر میرسید تصادف یه تصادفه غیره عمدی بوده که
راننده بعد از تصادف هول کرده و از صحنه ی تصادف متواری شده
با بررسیه لباسایه مقتول
خیلی زود کارتایه بانکیش به دست اومدو از رویه همین اطلاعات
به خونواده ی متوفی اطلاع داده شد
همزمان با اطلاعه موضوع به خونواده ی سجاده ۴۰ ساله
مامورایه راهنمایی و رانندگی مشغوله بررسیه کارشناسانه ی محله تصادف شدن
خیلی زود مشخص شد هیچ خطه ترمزی رویه آسفالته خیابون وجود نداره
از طرفی سجاد تویه حاشیه ی اتوبان بوده و اونجا ماشین بهش زده
تنها شاهده این ماجرام که موضوعو به پلیس اطلاع داده بود میگفت
راننده ی پراید با سرعت به عابره کناره خیابون زده و بعدش فرار کرده
با اطلاعاتی که بدست اومد احتماله این میرفت که سجاد قربانیه جنایت شده باشه
برایه همین همسرش به اداره ی آگاهی دعوت شد تا اونجا هدفه تحقیق قرار بگیره
جسده سجادم به پزشکیه قانونی منتقل شد
وقتی نغمه همسره سجاد به اداره ی آگاهی رسید میگف
امروز سجاد مثله همیشه از سره کار سره همون ساعته همیشگی رسید خونه
بعده نیم ساعت وقتی من حموم بودم
اومد دمه حموم گفت برایه انجامه یه کاری میخواد بره بیرونو زود میاد
بهم گفت کجا میخواد بره
ولی چون من زیره دوش بودم درست متوجه نشدم
بعدشم هرچی سوال کردم دیگه جوابی ندادو رفت
من دیگه ازش خبری نداشتم
تا اینکه شما زنگ زدینو متوجه شدم تصادف کرده و فوت شده
نغمه بعده این گفته ها از اداره ی آگاهی خارج شد
بعده خارج شدنه نغمه
بازپرس پرونده دستوره بررسیه خطه تلفنه نغمه و سجاد و صادر کرد تا ببینه موضوعه مشکوکی وجود داره یا نه
از طرفی دستوره بررسیه دوربینایه ترافیکیه منطقه ام صادر شد تا شماره پلاکه ماشینه ضارب بدست بیاد
خیلی زود فیلمه دوربینایه منطقه بررسی شد
ولی مشخص شد ماشینه پراید
پلاکشو کاملا مخدوش کرده بوده تا شناسایی نشه
یواش یواش داشت مشخص میشد سجاد قربانیه جنایت شده
تا اینکه جوابه استعلامه خطه تلفنه سجادو نغمه حاضر شد
جوابه استعلام نشون میداد
یه شماره ی ناشناس اونروز چندین بار با سجاد در تماس بوده
از طرفه دیگه بررسیه خطه نغمه نشون میداد
شماره ی ناشناسی که با سجاد چن بار در تماس بوده
شخصی به اسمه حامد بوده که چندین ماهه نغمه باهاش رابطه ی نامشروع داره
دیگه جایه هیچ شکی نبود نغمه رازی تویه سینش داره که سعی میکنه مخفیش کنه
ازونجایی که رابطه ی سیاهه نغمه مشخص شده بود
خوده این قضیه میتونست انگیزه ی جنایت بوده باشه
حتی وقتی مشخصاته وسیله ی نقلیه ی حامد بررسی شد مشخص شد
حامد یه ماشینه پراید داره که با مشخصاته ماشینه قاتل یکیه
با به دست اومدنه این اطلاعات
دستوره بازداشته نغمه و حامد صادر شد
نغمه وقتی متوجه این شد که دیگه هیچ راهه فراری نداره و پلیس متوجه رابطه ی سیاهش شده
شروع به اعتراف کردو پرده از یه جنایته هولناک برداشت
نغمه میگفت
منو حامد حدوده ۹ ساله پیش باهم ازدواج کردیم
اون موقع من ۲۱ سالم بود
با اینکه خونوادم میگفتن برایه ازدواجت خیلی زوده
ولی من رویه انتخابم پافشاری کردمو با زور خونوادمو راضی به این وصلت کردم
من اون موقع سنم کم بودو فقط جلویه پامو میدیدم
فک میکردم فقط اینکه سجادو دوست داشته باشم کافیه
فک میکردم رفتاره سجاد تا ابد باهام مثله دورانه دوستیمون میمونه
ولی کاملا اشتباه فک میکردم
از بعده ازدواجو وقتی سجاد منو به دست آوردو خیالش راحت شد
اخلاقش ۱۸۰ درجه عوض شد
دیگه نه بهم توجه میکرد
نه اخلاقه خوشی باهام داشت
۱ سال بعده ازدواجمون بود که بعده یه دعوایه وحشتناک
قهر کردمو رفته خونه ی پدرو مادرم
وقتی رفتم خونه ی اونا
جریانو بهشون گفتم
گفتم میخوام جدا شم
ولی اونا طلاق خطه قرمزشون بود
میگفتن با سجاد صحبت میکنن تا رابطمون درست شده
بلخره با وساطته خونواده ها
برگشتیم دوباره سره زندگی
چن ماه بعد از آشتیمون من باردار شدم
خیال میکردم همه چی خوب شده
چرا که اخلاقایه سجاد عوض شده بودو خیلی باهام مهربون شده بود
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل