پریا - شعری اعتراضی از احمد شاملو

یکی بود یکی نبود
زیرِ گنبد کبود
لُخت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود
زار و زار گریه می‌کردن پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می‌کردن پریا.
گیسِشون قدِ کمون رنگِ شبق
از کمون بُلَن تَرَک
از شبق مشکی تَرَک.
روبروشون تو افق شهرِ غلامایِ اسیر
پُشتِشون سرد و سیا قلعه‌یِ افسانه‌یِ پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدایِ زنجیر میومد
از عقب از تویِ بُرج ناله‌ی شبگیر میومد…
پریا! گشنه‌تونه؟
پریا! تشنه‌تونه؟
پریا! خَسّه شدین؟
مرغِ پر بَسّه شدین؟
چیه این‌های‌هایِتون
گریه‌تون وای‌وایِتون؟
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کردن پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می‌کردن پریا
پریایِ نازنین
چه‌تونه زار می‌زنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگِ غروب
نمی‌گین برف میاد؟
نمی‌گین بارون میاد؟
نمی‌گین گُرگِه میاد می‌خوردِتون؟
نمی‌گین دیبه میاد یه لقمه خام می‌کندِتون؟
نمی‌ترسین پریا؟
نمیاین به شهرِ ما؟
شهرِ ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد
پریا!
قدِ رشیدم ببینین
اسبِ سفیدم ببینین
اسبِ سفیدِ نقره‌نَل
یال و دُمِش رنگِ عسل،
مرکبِ صرصرتکِ من!
آهویِ آهن‌رگِ من!
گردن و ساقِش ببینین!
بادِ دماغِش ببینین!
امشب تو شهر چراغونه
خونه‌ی دیبا داغونه
مردمِ ده مهمونِ مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دمبک می‌زنن
می‌رقصن و می‌رقصونن
غنچه‌ی خندون می‌ریزن
نُقلِ بیابون می‌ریزن
های می‌کشن
هوی می‌کشن:
شهر جای ما شد!
عیدِ مردماس، دیب گله داره
دنیا مالِ ماس، دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره
پریا!
دیگه توکِ روز شیکسّه
دَرایِ قلعه بسّه
اگه تا زوده بُلَن شین
سوار اسبِ من شین
می‌رسیم به شهرِ مردم، ببینین: صداش میاد
جینگ و جینگِ ریختنِ زنجیرِ برده‌هاش میاد.
آره! زنجیرای گرون، حلقه به حلقه، لا به ‌لا
می‌ریزن ز دست و پا.
پوسیده‌ن، پاره می‌شن،
دیبا بیچاره می‌شن:
سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار می‌بینن
سر به صحرا بذارن، کویرو نمکزار می‌بینن
عوضش تو شهرِ ما… [آخ! نمی‌دونین پریا!] دَرِ بُرجا وا می‌شن؛ برده‌دارا رسوا می‌شن
غلوما آزاد می‌شن، ویرونه‌ها آباد می‌شن
هر کی که غُصه داره
غمِشو زمین می‌ذاره.
قالی می‌شن حصیرا
آزاد می‌شن اسیرا
اسیرا کینه دارن
داسِشونو ورمی‌دارن
سیل می‌شن: شُرشُرشُر!
آتیش می‌شن: گُرگُرگُر!
تو قلبِ شب که بدگِله
آتیش‌بازی چه خوشگِله!
آتیش! آتیش! ــ چه خوبه!
حالام تنگِ غروبه
چیزی به شب نمونده
به سوزِ تب نمونده
به جستن و واجِستن
تو حوضِ نقره جِستن…
الان غلاما وایسادن که مشعلا رو وردارن
بزنن به جونِ شب، ظلمتو داغونش کنن
عمو زنجیربافو پالون بزنن واردِ میدونش کنن
به جایی که شنگولش کنن
سکه‌ی یه پولش کنن.
دستِ همو بچسبن
دورِ یارو برقصن
حمومک مورچه داره، بشین و پاشو» دربیارن
قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو» دربیارن
پریا! بسّه دیگه های‌هایِتون
گریه‌تون، وای‌وایِتون
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کردن پریا
مثِ ابرای باهار گریه می‌کردن پریا
پریایِ خط‌خطی
لُخت و عریون، پاپتی!
شبایِ چله‌کوچیک
که تو کرسی، چیک و چیک
تخمه می‌شکستیم و بارون میومد صداش تو نودون میومد
بی‌بی‌جون قصه می‌گُف حرفایِ سربسّه می‌گُف
قصه‌ی سبزپری زردپری،
قصه‌ی سنگِ صبور، بُز روی بون،
قصه‌ی دخترِ شاهِ پریون، ــ
شمایین اون پریا!
اومدین دنیای ما
حالا هی حرص می‌خورین، جوش می‌خورین، غُصه‌ی خاموش می‌خورین که دنیامون خال‌خالیه ، غُصه و رنجِ خالیه؟
دنیای ما قصه نبود
پیغومِ سر بَسّه نبود.
دنیای ما عیونه
هر کی می‌خواد بدونه:
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!
دنیای ما بزرگه
پُراز شغال و گرگه!
دنیایِ ما ــ هِی هِی هِی!
عقبِ آتیش ــ لِی لِی لِی!
آتیش می‌خوای بالاترک
تا کفِ پات تَرَک‌تَرَک
دنیایِ ما همینه
بخواهی نخواهی اینه!
خُب، پریایِ قصه!
مرغایِ پر شیکسّه!
آبِتون نبود، دونِتون نبود، چایی و قلیونِتون نبود،
کی بِتون گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما
قلعه‌ی قصه‌تونو ول بکنین، کارِتونو مشکل بکنین»
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کردن پریا
مثِ ابرای باهار گریه می‌کردن پریا.
دس زدم به شونه‌شون
که کنم روونه‌شون
پریا جیغ زدن، ویغ زدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن پائین اومدن پود شدن، پیر شدن گریه شدن، جوون شدن خنده شدن، خان شدن بنده شدن، خروسِ سرکنده شدن، میوه شدن هسته شدن، انارِ سربسته شدن، امید شدن یأس شدن، ستاره‌ی نحس شدن…
وقتی دیدن ستاره
به من اثر نداره:
می‌بینم و حاشا می‌کنم، بازی رو تماشا می‌کنم
هاج و واج و منگ نمی‌شم، از جادو سنگ نمی‌شم ــ
یکیش تُنگِ شراب شد
یکیش دریای آب شد
یکیش کوه شد و زُق زد
تو آسمون تُتُق زد…
شرابه رو سر کشیدم
پاشنه رو ورکشیدم
زدم به دریا تر شدم، از اون‌ورِش به‌در شدم
دویدم و دویدم
بالای کوه رسیدم
اون‌ورِ کوه ساز می‌زدن، همپای آواز می‌زدن:
«ــ دَلنگ دَلنگ! شاد شدیم
از ستم آزاد شدیم
خورشید خانوم آفتاب کرد
کُلّی برنج تو آب کرد:
خورشید خانوم! بفرمایین!
از اون بالا بیاین پایین!
ما ظلمو نفله کردیم
آزادی رو قبله کردیم.
از وقتی خَلق پاشد
زندگی مالِ ما شد.
از شادی سیر نمی‌شیم
دیگه اسیر نمی‌شیم
هاجِستیم و واجِستیم
تو حوضِ نقره جِستیم
سیبِ طلا رو چیدیم
به خونه‌مون رسیدیم
بالا رفتیم دوغ بود
قصه‌ی بی‌بی‌م دروغ بود،
پایین اومدیم ماست بود
قصه‌ی ما راست بود:
قصه‌ی ما به سر رسید
غلاغه به خونه‌ش نرسید،
هاچین و واچین
زنجیرو ورچین! ===================================
روش‌های حمایت از برنامه بنا به درخواست مخاطبان:
1- Super Thanks
به صورت مستقیم از طریق یوتیوب
آموزش:
• How to buy a Super Thanks
---------------------------------
2- درگاه پرداخت زرین‌پال برای داخل ایران
zarinp.al/barzin
به نام مسعود امجدیان
---------------------------------
3- پرداخت با ارز دیجیتال تتر
آدرس ولت TRC20:
TFfmiGFwFf5cqvooN9GwUb2aJm6Ny6gF5S

Пікірлер: 230

  • @goliabi7331
    @goliabi7331

    عجب داستانی داشت این کلام ، استاد سپاس از انتخابتون ، عالی و تاثیر گذار ، روزگاری که قشری حاضرند در “زندان امن بمانند تا در خیابان ناامن” ، از این کلام گوهر می بارد … امید که پریای روزگار ما به جمع مردم دغدغه مند وصل شوند … نور بر ظلمت پیروز است 🕊️🕊️🕊️💫💫💫

  • @seyedjalalhosseini1076
    @seyedjalalhosseini1076

    استاد دمت گرم و سرت خوش باد. بسيار لذت بردم از خوانش و شرح گرانبارتان. و بسيار حسرت خوردم از جفاى روزگار بر شاملو و اخوان ثالث. خدا روان شاملو را شاد كند و يادش تا ابد گرامى باد.

  • @poonehghasabyan196
    @poonehghasabyan196

    من واقعا نمیدونم از چه واژگانی استفاده کنم تا بتونم از این همه زیبایی که برامون به ارمغان میارید و درواقع چراغی تو دلمون روشن میکنید، سپاسگزاری کنم.🙏❤

  • @abaassabaassi2716
    @abaassabaassi2716

    لذت بخش و آگاه کننده. سلامتیتان برقرار و امید که بیشتر از شاملو و اخوان و نیما و همه و همه و همه پاینده باشید

  • @Kattgarie
    @Kattgarie

    درود بر شما جناب آقای دکتر رشید کاکاوند، صدای رسا، اجرای گیرا، حافظۀ قوی و ادبیات بلند شما را میستایم. تندرست و کامگار باشید. ( ارادتمند افغانی شما ــ محبوب )ـ

  • @mary_sbr
    @mary_sbr

    درود بر جناب استاد فرهیخته کاکاوند محترم سپاس از شما ❤❤

  • @alikeshtkari5
    @alikeshtkari5

    آخ آخ چی بگم استاد، با همه علاقه ام به ادبیات و شنیدن بسیار این شعر زیبا ،باید اعتراف کنم که شما معنی و عمق این شعر را برایم باز کردید باور کنید چقدر لذت بردم درود بر شما، ❤

  • @niktadiba7135
    @niktadiba7135

    ديدم چطور هاجستن و واجستن ، از چاله افتادن به چاه كه ، عجب مردم ناداني بوديم ، چاله نبود كه دشت بهار بود

  • @zohresalimi3160
    @zohresalimi3160

    زنده باشید استاد من با کلام دلنشین شما به عمق معنی این شعر رسیدم چیزی که سالها در ذهنم ابهام بود بسیار از شما سپاسگزارم 🙏🏻

  • @babakmotiee8533
    @babakmotiee8533

    اقای کاکاوند اینقدر بیانت جذاب وشیواست که من اولین بار صفحه شمارودیدم میخ شدم سه قسمتشو بدون پلک زدن تماشاکردم ممنونم استاد

  • @user-rj6eo4qg9z
    @user-rj6eo4qg9z

    در این زمانه که زبان به سطحی ترین درجه خودش رسیده شما پل نگهدارنده شعر و فرهنگ هستین

  • @mmd8660
    @mmd8660

    آرزوی سلامتی داریم براتون استاد عزیز 🌹

  • @user-oh3eg1dp9z
    @user-oh3eg1dp9z

    آرزو میکنم این رعیت هم گوش دیب و پری رو بپیچونن، شراب و سربکشن ، از دریا رد بشن ،از کوه بالا برن ، اون بر کوه با رقص و شادی دور شدن دیب و پری رو جشن بگیرن .✌️

  • @mahboobehja-dx7bg
    @mahboobehja-dx7bg

    🙏🌹بسيار زيباممنونم استاد عزيز 🌹🌹🌹🌹

  • @faezeizadjoo2433
    @faezeizadjoo2433

    ❤❤❤مث همیشه بی نظیرید❤❤❤

  • @mohsenpadashi288
    @mohsenpadashi288

    درود جناب استاد! ما هم زنجیرهارا پاره می کنیم و دیو را در بند می کنیم، ظلم را نفله می کنیم و شهر را آزاد می کنیم. اما نه از نوع آزادی مارکسیستی که احمد شاملوی گرامی به دنبالش بود.

  • @user-ky8cs4ru9h
    @user-ky8cs4ru9h

    درود و سپاس استاد عزیز ❤❤❤❤

  • @faribabaghi8443
    @faribabaghi8443

    درود و سپاس بیکران بر شما استاد عزیز که در نگهداری این گنجینه با ارزش، ادبیات فارسی می کوشید وادبیات شیرین فارسی را انتشار میدهید

  • @TaherehZarepoor-pw2el
    @TaherehZarepoor-pw2el

    درود بر استاد عزیز جناب کاکاوندگرامی و واقعاً ممنونم از این انتخاب شعر زیبا که حال و روز مردم ایران است ممنونم پاینده باشید 🤲🤲🙏🙏🌷❤️💚

  • @mandanagashtasebi2829
    @mandanagashtasebi2829

    یادش بخیر بچه که بودم این شعر را حفظ بودم بدون اینکه بدونم چه معنی داره . خاطرات تازه شد ❤️