عزیزای دل من این داستان خیلی قشنگه با فرستادنش برای دوستانتون به بیشتر دیده شدنش کمک کنید حتما😍😍💜💜

@gholamrezaosloob3019

2 ай бұрын

۱

واقعا وجود پدر چه نعمت بزرگیه برای فرزند نمونه ش این پدر که ناامید نشد و برای معالجه و تحصیل فرزندش چه ها که نکرد احسن و ایکاش که دختری با چنین استعداد و توانایی چنین مشک طاقت فرسایی را نداشت دنیاست با بیرحمیهاش و درد و غمش

@mastan67

2 ай бұрын

خدا همه ی پدرارو حفظ کنه که وجودشون ارامشه😍😍

واقعا تبریک میگم به این پدر و دختر براتون آرزوی بهترینها را دارم🙏🙏🌹

@mastan67

Ай бұрын

😍😍

لینک سرگذشت پسری که با دختری روستایی ازدواج کزد اما... kzread.info/dash/bejne/rK2j0pl_lbm0oNI.htmlsi=nHHOb138tVHptZVK

درود مستان پاک سرشت ، خستگی ذهنی من بعد از روایت های پخش شده از نامردی و بی مسیولیتی بعضی پدرا با شنیدن این روایت به کلی محو شد ، پدر این روایت به فرشته ها شبیه هستند ، آگاهی ، عشق مسیولیت پذیری خستگی ناپذیری این مرد وارسته کاش فیلم میشد تا الگویی باشه برای جوونها و درس عبرتی برای اقایونی که با وجود بچه های سالم از لحاظ روحی بچه هاشون بیمارند ، خدا قوت مستان عزیز و بی همتا .

@mastan67

2 ай бұрын

مهربون منی💜😍

چقدرررررر داستان قشنگی بود ... احسنت به شعور این پدر الهی عاقبت به خیر باشید ❤

@mastan67

Ай бұрын

الهی امین

اول داستان خیلی غم انگیز بود ولی آخرش خیلی شیرین آفرین به شما پدرعزیز وماشاءالله به لعیا شما پدر عزیز چقدر زحمت کشیدی تا لعیا رو به آرزوهاش برسونی من دراینجا ازشما عوض تمام مردم سرزمینم تشکر میکنم ودستت رامیبوسم ایکاش درسی باشه برای بقیه شما درطول زندگی مشترکت باهما خانم یه سیلی زدی وچقدرهم پشیمان وناراحت هستی من چی بگم که بارها ازشوهرم کتک خوردم الان که من یه مادر ۵۶ ساله هستم بازهم مورد بی مهری همسرم هستم جای شما بهشت برین هست هم بخاطر سه دست گل موفق وخوشبخت وهم مهربانی ومحبت کردن به همسرت ان شاءالله خدا طول عمر باعزت بهت عطاکنه

@mastan67

Ай бұрын

مهربون😍

مستانه جان عجب داستان زیبا و اموزنده ای. چه پدر و مادر خوب و فهمیده ای

@mastan67

2 ай бұрын

فدات شم عزیزم

خدا رو شکر، پدر و مادر نمونه ای هستین، البته که نقش هما تو این سرگذشت خیلی کمرنگ شد، به هر حال در مقام مادر برای دخترش خیلی زحمت کشیده، عاشق پشتکار لعیا شدم، با این مشکلی که داشت دست از هدفش نکشید و به خواستش رسید، امیدوارم سایه پدر و مادرش مستدام باشه و لعیا جانم خوشبخت و شاد باشه ❤❤❤ قربونت بشم مستان جونم، مرسی برای این سرگذشت بسیار زیبا ❤❤❤❤❤❤❤❤😘😘😘😘😘

@mastan67

2 ай бұрын

جان دلم💜💜

آفرین به این پدر اونم روستایی من یکی انتظار همچین رفتارهایی رو نداشتم خداوند پدرو مادرهای خوب رو بیشتر کنه

@mastan67

Ай бұрын

😍😍😍😍😍😍😍

پسرم خدا کاش تمام مردای سرزمین ایران مثل شما می آفرید انشالا درکنار همسر وفرزندان در پناه یزدان باشی پسر ایران

@mastan67

2 ай бұрын

فاطمه جانم💜💜

اول داستان با خنده گذشت ولی بعد به خاطر لعیا چقدر غصه خوردم ولی پدر یه کوه که اشالا همه از این نعمت مثل این پدر که مثل کوه پشت دخترش بود داشته باشن ❤

@mastan67

2 ай бұрын

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

@mastan67

2 ай бұрын

الهی امین

آفرین بر پدرو مادری که با سواد کم و زندگی در روستا اینقدر بافرهنگ و باکلاس هستین

@mastan67

Ай бұрын

من عاشق پدرومادرش شدم 😍💜

خدا همه ی مریض ها رو شفابده آمین 🙏🙏😢😢

@mastan67

2 ай бұрын

الهی امین

سلام به راوی عزیزم بسیار زیبا و قشنگ تعریف کردی سرگذشت خوبی بود و جالبش اینجا بود ک با عشق به فرزند و خانواده تونست لایارد سرپا نگه داره و اینکه هرگز خسته وناامید نشدن و تونستن به خوشبختی برسن و عشق و صمیمیت به خانواده خیلی خوبه ممنونم و با نیت ودل پاکش خدا هم همیشه هواشو داشت

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜😍😍

شما خیلی پدر خوبی هستین.احسنت به شما. مستان جون با این داستان خیلی قلبم شکست. بغضم گرفت. واقعا عالی تعریف کردی عزیزم.❤️💝💮🌹🌹🌹

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدلم💜💜💜💜

قرار نيست هميشه بهشت زير پای مادرا باشه ، شما یک فرشته واقعی هستید، اگه همه پدرا مثل شما بودن دنیای همه دخترا گلستان میشد. ان شاءالله سایه‌تون سالهای سال بالای زن و بچه‌هاتون باشه

@mastan67

Ай бұрын

🩷🩷🩷🩷

سلام راوی خوش صدا ممنون از داستان‌های قشنگتون

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدل😍💜

کاش همه ما دخترها یک پدر مثل شما داشتیم که مثل کوه پشتمون بود و برامون ارزش قائل میشد .موفق باشین

@mastan67

21 күн бұрын

زهره ی عزیزم

سلام فوقالعاده بود درود به همچین پدری

@mastan67

2 ай бұрын

😍😍😍😍

دست دراز عشق شما پدر مهربان و دلسوز و فداکار راباتمام ارادت میبوسم وازخدا میخوام انسانهایی چون شما در مسیر تمام کسانیکه نیاز کمک دارندقراربده و مطمئن هستم که شما بزرگان را اصلأ نیاز نیست دعاکنند چون مشخص است که مورد لطف خدا هستید

@mastan67

Ай бұрын

مهربون

عالی بود

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜

مادر منم یک دوست پزشک داشتن که همیشه روی ویلچر سر کار میرفتن و پدرش همیشه تا سن بازنشستگی میاوردن و میبردنش و مامان من همه ماهارو تشویق میکردن پیش ایشون بریم که مراجعاشون بیشتر باشه همیشه هم میگفتن چه پدر عاشق دختری هست پدرش ۰ حالا درکشون میکنم ایشون رو❤

@mastan67

Ай бұрын

خدا حفطشون کنه💜😍

با تموم وجود لحظه ب لحظه داستان رو تصور کردم خیلی زیبا بود

@mastan67

Ай бұрын

😍😍❤️❤️

انشاءالله ک همینطوره. بعد از ی تاریکی یک روشنائی هست حسنا خانم قشنگ

@mastan67

Ай бұрын

❤️

ایکاش همه پدراها مثل ای پدربود خدایارو نگهدارشون باشه

@mastan67

Ай бұрын

💜💜💜

سلام گل زیبا❤❤❤❤❤

@mastan67

2 ай бұрын

سلام به روی ماهت

perfect❤❤❤

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜

سلام عزيزم مستان جان مثل هميشه عالي بود💜💜💜🧿💜💜💜💜💜

@mastan67

2 ай бұрын

قربونت برم

سلام خانم مستان داستان‌هایی ک تعریف میکنین خیلی زیبا و شمرده و همینطور صدای زیبایی دارین ممنون ❤🎉

@mastan67

2 ай бұрын

میترای مهربونم😍💜

What a beautiful story ❤ God bless good parents

@mastan67

2 ай бұрын

😍😍😍

درد و بلای این پدر تو جون هرچی پدر بده

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜💜

افرین به این پدر و مادر 👏🏿👏🏿👏🏿

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜

خیلی قشنگ بود من با این داستان گریه کردم😢

@mastan67

2 ай бұрын

الهی قربونت برم

سلام عزیز دل مثله همیشه عالی موفق باشی

@mastan67

2 ай бұрын

سیمای قشنگم😍

💚💚💚💚💚💚🌹چقدر عالی عزیزم ممنون صدای قشنگه دلنشین خسته نباشید عالی ❤🎉

@mastan67

2 ай бұрын

فدات شم

مثل همیشه عالی⚘⚘⚘⚘⚘

@mastan67

2 ай бұрын

😍😍😍😍

انشاالله خدا شفاش بده دختر به این باهوشی

@mastan67

2 ай бұрын

الهی امین💜

❤❤❤❤❤عالی بود عزیزم خسته نباشی

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜

مستان جان یه دونه ای ❤

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدلم

❤❤❤

@mastan67

19 күн бұрын

🩷🩷

خیلی داستان قشنگی بود متشکرم

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدلم

درود مستان عزیز خیلی خوش امدی😊😊😊😊

@mastan67

2 ай бұрын

سپاس بیکران😍💜

چه داستان قشنگی کاش منم روستا زندگی میکردم 😞

@mastan67

2 ай бұрын

مهربونم💜😍

درود وسپاس ❤❤

@mastan67

2 ай бұрын

به به💜😍

افرین ب پدر مادر نمونه 😢

@mastan67

Ай бұрын

😍💜

سلام مستان عزیزم دخترنازم خوبی ممنون بابت داستان قشنگت گلم❤❤❤❤❤❤

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدلم

خدا را شکر با خدا باش

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜

❤

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜

سلام قشنگم ❤❤❤❤❤

@mastan67

2 ай бұрын

سلام به روی ماهت

❤❤ آرزوی بهترینها

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜

روی چشم مستان نازنین ازروزاول که کانال شماشناختم به دونفردیگرپیشنهادزن داداش ودخترداییم چون زیبایی صدای شما داستان رازیباترحقیقت مدتی فقط همین کانال وسلام ❤

@mastan67

2 ай бұрын

دوست مهربان💜😍

سلام ممنون از صدای زیباتون ولی ی پیشنهاد دارم همه ی داستانها ی مدل شده و همرو و میتونیم حدس بزنیم

@mastan67

2 ай бұрын

نجمه جان اتفاقا اگه دقت کرده باشی داستانهای کانال من خیلی باهم متفاوتن 💜💜💜💜

خیلی ناراحت شدم

@mastan67

2 ай бұрын

😔😔💜💜

واقعا حیف بوده اگر آمریکا و یا کانادا بود میتونست بدون حضور در مدرسه بره دانشگاه

@mastan67

Ай бұрын

💜💜💜💜

قربون صدا تون بشم که انقدر میخونید مستان جان

@mastan67

2 ай бұрын

عزیزدلم💜😍

داستان غمنگیزی بودش 😢😢

@mastan67

2 ай бұрын

خیلی...😔💜

چقدر خندیدم واس آقا توحید با اینکارش یاد خاطره ای افتادم که پسر خالمم همینجوری عاشق یه دختره بود اون دختر دوست صمیمی من بود بابای دختره وقتی فهمید گفت من دختر شوهر نمیدم هر کاری میکردن میگفت نه. بابای دختره عاشق حیوونای تو خونشون بود خیلیم حساس رو اونا ..تا اینکه پسر خالم میگفت بخدا اگه دخترشو بهم نده هر شب یدونه از حیوناشو میگیرم تا مثل خودم حرس بخوره واااای ما میخندیدیم و میگفتیم مگه تو شغالی ..بلاخره به گوش بابای دختره رسید و قبول کرد بهم رسیدن العان عاشق دامادشه 😂😂😂😂

@mastan67

2 ай бұрын

😂😂😂😂😂😂

🙏💖🧿💖🧿💖🧿🌹💥🌹💥🌹💥💫🖐

ووو

@mastan67

2 ай бұрын

💜

سپا گوشیم مرسی😊😊😊

@mastan67

2 ай бұрын

💜😍💜

❤❤سلام و درود بر بهترین بانوی روایت گو❤کاش همه چیز مثل تو یکرنگ ویک دل هم خوب هم مهربون هم شیرین سخن بودند❤❤عزیزم اسمم را عوض کردم دارم میرم چند روز با دوستم مسافرت❤💐💚❤🌺

@mastan67

2 ай бұрын

😍💜مصطفی عزیز

@Petrus.2

Ай бұрын

❤❤سلام عزیزم اسمم را یک ماهی عوض کردم❤خیلی دلم میخاد تا حتا برا دیدن شما دختر حنجر طلای را از نزدیک ببینم❤❤❤❤❤​@@mastan67

Mamnun✌️🫶

@mastan67

Ай бұрын

💜💜

چرا واقعا باید بچه دار شد ،اونم سه تا به اونم قانع نیستن چنتا ،زندگی تباه شده ویا عشقتون چی اون همه هما ،هما کرد چی شد خودشم زمونه خرافاتی ،سیلی هم زد یعنی بچه از مادرش بالاتره اگه بچه سوم نبود این همه سختی نمی کشیدین مگه زندگی به بچه بزرگ کردنه اصلا فهمیدین چی شد ،درسته باید به بچش می رسید ولی به چه قیمتی الانم خونواده ها هستن دنبال سومی و چهارمین من یدونه پسر دارم وقتمو براش می زارم بستری بود تو بیمارستان می گفت وا یه دونه بچه داری گفتم شماها چنتا دارین کجارو گرفتین اونم اصلا نمی تونستن برسن به بچشون اون کوچیکا هم تو خونه مونده بودن نمی دونستن چیکار کنن واقعا جای تاسفه که دارن به بچه ها ظلم می کنن یکی رو تروخشک نکرده اون یکی رو میارن بابا باید بفهمین واسه چی زندگی می کنین اکثرا هم تو روستاها دوس دارن بچه زیاد باشه چون اونجا فهمیدم که زندگی رو تو بچه بزرگ کردن می بینن دریغ از اینکه بفهمن چرا به دنیا اومدن منظورم لذت زندگی نیست کلی گفتم.

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜💜💜💜

عشق خودتم یە طرفە بودە و سالها منتظر موندی بهش برسی اما خواهرت در همین شرایط بود ولی اونو انداختی بە پسر کدخدا. در حالیکە خواهرت خالصانە گفت کمکت میکند برای رسیدنت بە هما ، اما تو بی معرفت کمکش نکردی بە عشقش برسە. ای بی معرفت

@mastan67

2 ай бұрын

💜💜💜💜💜💜

@user-fx7tc1rr4r

2 ай бұрын

اخه عزیزم اون زمون فقط مردا آدم بودن آبروشون می رفت ولی خرافاتی بودن آبروشون نمی رفت دختر جماعت فقط باید بچه میاورد و خونه نشین می شد مثل حیوونای طویله که بگن نجیبه واقعا چی فکر می کردن قدیما مادر پسره هم می گفت خجالت نکشیدی دخترو خودت انتخاب کردی انگار بلانسبت یه گوسفند بود می رفت بگیرتش