خانواده ای روستایی بودیم اما...
Тәжірибелік нұсқаулар және стиль
خانواده ای روستایی بودیم اما...#داستان_قدیمی #مستان
#داستان_واقعی #داستان #داستان_صوتی #mastan #پادکست
سلام دوستای مهربونم
به چنل مستان خوش اومدین😍
قراره اینجا کلی داستان و تجربه هاتون و سرگذشت های واقعی بزارم
برای حفظ حریم شخصی از اسامی مستعار استفاده شده🩷
(اگه تمایل دارین داستان زندگیتون توی چنل گذاشته شه به آدرس تلگرام پی ام بدین)👇👇
@Mmbbrr67 👈 تلگرام
کانال داستانها در تلگرام👇👇
t.me/dastanzandegi
ممنون میشم با لایک و کامنت وشیر کردن حمایتم کنید ❤
• زوری دخترونگیمو گرفت،م...
• داستان واقعی:شوهر خواه...
• بخاطر پول اجاره خونه م...
• وقتی ازدواج کردم و فهم...
• شوهرم معلول بود ولی هر...
• داستان واقعی:شوهرم عقی...
• داستان واقعی:صدای باهم...
• دومادشون بهم پیشنهادای...
• گفتن حامله بودم ولی هن...
چنل صدای تو👇👇
/ @sedayetoo
چنل داستان زندگی👇👇
/ @dastan.zendegi
پادکست فارسی
داستان جدید
پادکست داستان
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستان واقعی عاشقانه
داستانهای واقعی
داستانهای فارسی
داستان عاشقی
داستان
پادکست داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
پادکست داستان
داستان انگیزشی
داستان انگیزشی موفقیت
داستان انگیزشی کوتاه
داستان کوتاه
رمان صوتی فارسی
رمان صوتی عاشقانه بدون سانسور
رمان صوتی عاشقانه
داستان جنایی
داستان ترسناک
کتاب صوتی
مشاوره
تجربه
بکارت
مشاوره ازدواج
شعر عاشقانه
دختر باکره
شاعرانه
شعر
مستان
صدای تو
داستان زندگی
داستان صوتی
داستان قدیمی
سرگذشت قدیمی
داستان خانزاده
خونبس
Mastan
Пікірлер: 133
عزیزای دل من این داستان خیلی قشنگه با فرستادنش برای دوستانتون به بیشتر دیده شدنش کمک کنید حتما😍😍💜💜
@gholamrezaosloob3019
Ай бұрын
۱
شعور این پدر روستایی و کم سواد از هزاران آدم تحصیل کرده و مدرن بیشتره. کاش همه یاد بگیرن 👏👏❤❤
@mastan67
Ай бұрын
واقعا پدره فوق العاده ای بودن💜😍
واقعا وجود پدر چه نعمت بزرگیه برای فرزند نمونه ش این پدر که ناامید نشد و برای معالجه و تحصیل فرزندش چه ها که نکرد احسن و ایکاش که دختری با چنین استعداد و توانایی چنین مشک طاقت فرسایی را نداشت دنیاست با بیرحمیهاش و درد و غمش
@mastan67
Ай бұрын
خدا همه ی پدرارو حفظ کنه که وجودشون ارامشه😍😍
واقعا تبریک میگم به این پدر و دختر براتون آرزوی بهترینها را دارم🙏🙏🌹
@mastan67
Ай бұрын
😍😍
چقدرررررر داستان قشنگی بود ... احسنت به شعور این پدر الهی عاقبت به خیر باشید ❤
@mastan67
Ай бұрын
الهی امین
مستانه جان عجب داستان زیبا و اموزنده ای. چه پدر و مادر خوب و فهمیده ای
@mastan67
Ай бұрын
فدات شم عزیزم
درود مستان پاک سرشت ، خستگی ذهنی من بعد از روایت های پخش شده از نامردی و بی مسیولیتی بعضی پدرا با شنیدن این روایت به کلی محو شد ، پدر این روایت به فرشته ها شبیه هستند ، آگاهی ، عشق مسیولیت پذیری خستگی ناپذیری این مرد وارسته کاش فیلم میشد تا الگویی باشه برای جوونها و درس عبرتی برای اقایونی که با وجود بچه های سالم از لحاظ روحی بچه هاشون بیمارند ، خدا قوت مستان عزیز و بی همتا .
@mastan67
Ай бұрын
مهربون منی💜😍
آفرین به این پدر اونم روستایی من یکی انتظار همچین رفتارهایی رو نداشتم خداوند پدرو مادرهای خوب رو بیشتر کنه
@mastan67
Ай бұрын
😍😍😍😍😍😍😍
خدا همه ی مریض ها رو شفابده آمین 🙏🙏😢😢
@mastan67
Ай бұрын
الهی امین
آفرین بر پدرو مادری که با سواد کم و زندگی در روستا اینقدر بافرهنگ و باکلاس هستین
@mastan67
Ай бұрын
من عاشق پدرومادرش شدم 😍💜
پسرم خدا کاش تمام مردای سرزمین ایران مثل شما می آفرید انشالا درکنار همسر وفرزندان در پناه یزدان باشی پسر ایران
@mastan67
Ай бұрын
فاطمه جانم💜💜
اول داستان خیلی غم انگیز بود ولی آخرش خیلی شیرین آفرین به شما پدرعزیز وماشاءالله به لعیا شما پدر عزیز چقدر زحمت کشیدی تا لعیا رو به آرزوهاش برسونی من دراینجا ازشما عوض تمام مردم سرزمینم تشکر میکنم ودستت رامیبوسم ایکاش درسی باشه برای بقیه شما درطول زندگی مشترکت باهما خانم یه سیلی زدی وچقدرهم پشیمان وناراحت هستی من چی بگم که بارها ازشوهرم کتک خوردم الان که من یه مادر ۵۶ ساله هستم بازهم مورد بی مهری همسرم هستم جای شما بهشت برین هست هم بخاطر سه دست گل موفق وخوشبخت وهم مهربانی ومحبت کردن به همسرت ان شاءالله خدا طول عمر باعزت بهت عطاکنه
@mastan67
Ай бұрын
مهربون😍
لینک سرگذشت پسری که با دختری روستایی ازدواج کزد اما... kzread.info/dash/bejne/rK2j0pl_lbm0oNI.htmlsi=nHHOb138tVHptZVK
خدا رو شکر، پدر و مادر نمونه ای هستین، البته که نقش هما تو این سرگذشت خیلی کمرنگ شد، به هر حال در مقام مادر برای دخترش خیلی زحمت کشیده، عاشق پشتکار لعیا شدم، با این مشکلی که داشت دست از هدفش نکشید و به خواستش رسید، امیدوارم سایه پدر و مادرش مستدام باشه و لعیا جانم خوشبخت و شاد باشه ❤❤❤ قربونت بشم مستان جونم، مرسی برای این سرگذشت بسیار زیبا ❤❤❤❤❤❤❤❤😘😘😘😘😘
@mastan67
Ай бұрын
جان دلم💜💜
عالی بود
@mastan67
Ай бұрын
💜💜
اول داستان با خنده گذشت ولی بعد به خاطر لعیا چقدر غصه خوردم ولی پدر یه کوه که اشالا همه از این نعمت مثل این پدر که مثل کوه پشت دخترش بود داشته باشن ❤
@mastan67
Ай бұрын
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
@mastan67
Ай бұрын
الهی امین
سلام فوقالعاده بود درود به همچین پدری
@mastan67
Ай бұрын
😍😍😍😍
سلام گل زیبا❤❤❤❤❤
@mastan67
Ай бұрын
سلام به روی ماهت
سلام راوی خوش صدا ممنون از داستانهای قشنگتون
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدل😍💜
perfect❤❤❤
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
مثل همیشه عالی⚘⚘⚘⚘⚘
@mastan67
Ай бұрын
😍😍😍😍
کاش همه ما دخترها یک پدر مثل شما داشتیم که مثل کوه پشتمون بود و برامون ارزش قائل میشد .موفق باشین
@mastan67
14 күн бұрын
زهره ی عزیزم
سلام عزيزم مستان جان مثل هميشه عالي بود💜💜💜🧿💜💜💜💜💜
@mastan67
Ай бұрын
قربونت برم
شما خیلی پدر خوبی هستین.احسنت به شما. مستان جون با این داستان خیلی قلبم شکست. بغضم گرفت. واقعا عالی تعریف کردی عزیزم.❤️💝💮🌹🌹🌹
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدلم💜💜💜💜
دست دراز عشق شما پدر مهربان و دلسوز و فداکار راباتمام ارادت میبوسم وازخدا میخوام انسانهایی چون شما در مسیر تمام کسانیکه نیاز کمک دارندقراربده و مطمئن هستم که شما بزرگان را اصلأ نیاز نیست دعاکنند چون مشخص است که مورد لطف خدا هستید
@mastan67
Ай бұрын
مهربون
What a beautiful story ❤ God bless good parents
@mastan67
Ай бұрын
😍😍😍
با تموم وجود لحظه ب لحظه داستان رو تصور کردم خیلی زیبا بود
@mastan67
26 күн бұрын
😍😍❤️❤️
سلام عزیز دل مثله همیشه عالی موفق باشی
@mastan67
Ай бұрын
سیمای قشنگم😍
❤❤❤❤❤عالی بود عزیزم خسته نباشی
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
افرین به این پدر و مادر 👏🏿👏🏿👏🏿
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
خیلی داستان قشنگی بود متشکرم
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدلم
ایکاش همه پدراها مثل ای پدربود خدایارو نگهدارشون باشه
@mastan67
Ай бұрын
💜💜💜
درود وسپاس ❤❤
@mastan67
Ай бұрын
به به💜😍
درد و بلای این پدر تو جون هرچی پدر بده
@mastan67
Ай бұрын
💜💜💜
خیلی قشنگ بود من با این داستان گریه کردم😢
@mastan67
Ай бұрын
الهی قربونت برم
سلام به راوی عزیزم بسیار زیبا و قشنگ تعریف کردی سرگذشت خوبی بود و جالبش اینجا بود ک با عشق به فرزند و خانواده تونست لایارد سرپا نگه داره و اینکه هرگز خسته وناامید نشدن و تونستن به خوشبختی برسن و عشق و صمیمیت به خانواده خیلی خوبه ممنونم و با نیت ودل پاکش خدا هم همیشه هواشو داشت
@mastan67
Ай бұрын
💜💜😍😍
خدا را شکر با خدا باش
@mastan67
Ай бұрын
💜💜
سلام خانم مستان داستانهایی ک تعریف میکنین خیلی زیبا و شمرده و همینطور صدای زیبایی دارین ممنون ❤🎉
@mastan67
Ай бұрын
میترای مهربونم😍💜
مستان جان یه دونه ای ❤
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدلم
انشاءالله ک همینطوره. بعد از ی تاریکی یک روشنائی هست حسنا خانم قشنگ
@mastan67
28 күн бұрын
❤️
💚💚💚💚💚💚🌹چقدر عالی عزیزم ممنون صدای قشنگه دلنشین خسته نباشید عالی ❤🎉
@mastan67
Ай бұрын
فدات شم
درود مستان عزیز خیلی خوش امدی😊😊😊😊
@mastan67
Ай бұрын
سپاس بیکران😍💜
❤❤❤
@mastan67
11 күн бұрын
🩷🩷
سلام قشنگم ❤❤❤❤❤
@mastan67
Ай бұрын
سلام به روی ماهت
انشاالله خدا شفاش بده دختر به این باهوشی
@mastan67
Ай бұрын
الهی امین💜
❤❤ آرزوی بهترینها
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
قرار نيست هميشه بهشت زير پای مادرا باشه ، شما یک فرشته واقعی هستید، اگه همه پدرا مثل شما بودن دنیای همه دخترا گلستان میشد. ان شاءالله سایهتون سالهای سال بالای زن و بچههاتون باشه
@mastan67
Ай бұрын
🩷🩷🩷🩷
❤
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
افرین ب پدر مادر نمونه 😢
@mastan67
Ай бұрын
😍💜
ووو
@mastan67
Ай бұрын
💜
چه داستان قشنگی کاش منم روستا زندگی میکردم 😞
@mastan67
Ай бұрын
مهربونم💜😍
داستان غمنگیزی بودش 😢😢
@mastan67
Ай бұрын
خیلی...😔💜
سلام مستان عزیزم دخترنازم خوبی ممنون بابت داستان قشنگت گلم❤❤❤❤❤❤
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدلم
خیلی ناراحت شدم
@mastan67
Ай бұрын
😔😔💜💜
مادر منم یک دوست پزشک داشتن که همیشه روی ویلچر سر کار میرفتن و پدرش همیشه تا سن بازنشستگی میاوردن و میبردنش و مامان من همه ماهارو تشویق میکردن پیش ایشون بریم که مراجعاشون بیشتر باشه همیشه هم میگفتن چه پدر عاشق دختری هست پدرش ۰ حالا درکشون میکنم ایشون رو❤
@mastan67
Ай бұрын
خدا حفطشون کنه💜😍
🙏💖🧿💖🧿💖🧿🌹💥🌹💥🌹💥💫🖐
سلام ممنون از صدای زیباتون ولی ی پیشنهاد دارم همه ی داستانها ی مدل شده و همرو و میتونیم حدس بزنیم
@mastan67
Ай бұрын
نجمه جان اتفاقا اگه دقت کرده باشی داستانهای کانال من خیلی باهم متفاوتن 💜💜💜💜
روی چشم مستان نازنین ازروزاول که کانال شماشناختم به دونفردیگرپیشنهادزن داداش ودخترداییم چون زیبایی صدای شما داستان رازیباترحقیقت مدتی فقط همین کانال وسلام ❤
@mastan67
Ай бұрын
دوست مهربان💜😍
واقعا حیف بوده اگر آمریکا و یا کانادا بود میتونست بدون حضور در مدرسه بره دانشگاه
@mastan67
Ай бұрын
💜💜💜💜
قربون صدا تون بشم که انقدر میخونید مستان جان
@mastan67
Ай бұрын
عزیزدلم💜😍
سپا گوشیم مرسی😊😊😊
@mastan67
Ай бұрын
💜😍💜
Mamnun✌️🫶
@mastan67
Ай бұрын
💜💜
چقدر خندیدم واس آقا توحید با اینکارش یاد خاطره ای افتادم که پسر خالمم همینجوری عاشق یه دختره بود اون دختر دوست صمیمی من بود بابای دختره وقتی فهمید گفت من دختر شوهر نمیدم هر کاری میکردن میگفت نه. بابای دختره عاشق حیوونای تو خونشون بود خیلیم حساس رو اونا ..تا اینکه پسر خالم میگفت بخدا اگه دخترشو بهم نده هر شب یدونه از حیوناشو میگیرم تا مثل خودم حرس بخوره واااای ما میخندیدیم و میگفتیم مگه تو شغالی ..بلاخره به گوش بابای دختره رسید و قبول کرد بهم رسیدن العان عاشق دامادشه 😂😂😂😂
@mastan67
Ай бұрын
😂😂😂😂😂😂
❤❤سلام و درود بر بهترین بانوی روایت گو❤کاش همه چیز مثل تو یکرنگ ویک دل هم خوب هم مهربون هم شیرین سخن بودند❤❤عزیزم اسمم را عوض کردم دارم میرم چند روز با دوستم مسافرت❤💐💚❤🌺
@mastan67
Ай бұрын
😍💜مصطفی عزیز
@Petrus.2
Ай бұрын
❤❤سلام عزیزم اسمم را یک ماهی عوض کردم❤خیلی دلم میخاد تا حتا برا دیدن شما دختر حنجر طلای را از نزدیک ببینم❤❤❤❤❤@@mastan67
عشق خودتم یە طرفە بودە و سالها منتظر موندی بهش برسی اما خواهرت در همین شرایط بود ولی اونو انداختی بە پسر کدخدا. در حالیکە خواهرت خالصانە گفت کمکت میکند برای رسیدنت بە هما ، اما تو بی معرفت کمکش نکردی بە عشقش برسە. ای بی معرفت
@mastan67
Ай бұрын
💜💜💜💜💜💜
@user-fx7tc1rr4r
Ай бұрын
اخه عزیزم اون زمون فقط مردا آدم بودن آبروشون می رفت ولی خرافاتی بودن آبروشون نمی رفت دختر جماعت فقط باید بچه میاورد و خونه نشین می شد مثل حیوونای طویله که بگن نجیبه واقعا چی فکر می کردن قدیما مادر پسره هم می گفت خجالت نکشیدی دخترو خودت انتخاب کردی انگار بلانسبت یه گوسفند بود می رفت بگیرتش
چرا واقعا باید بچه دار شد ،اونم سه تا به اونم قانع نیستن چنتا ،زندگی تباه شده ویا عشقتون چی اون همه هما ،هما کرد چی شد خودشم زمونه خرافاتی ،سیلی هم زد یعنی بچه از مادرش بالاتره اگه بچه سوم نبود این همه سختی نمی کشیدین مگه زندگی به بچه بزرگ کردنه اصلا فهمیدین چی شد ،درسته باید به بچش می رسید ولی به چه قیمتی الانم خونواده ها هستن دنبال سومی و چهارمین من یدونه پسر دارم وقتمو براش می زارم بستری بود تو بیمارستان می گفت وا یه دونه بچه داری گفتم شماها چنتا دارین کجارو گرفتین اونم اصلا نمی تونستن برسن به بچشون اون کوچیکا هم تو خونه مونده بودن نمی دونستن چیکار کنن واقعا جای تاسفه که دارن به بچه ها ظلم می کنن یکی رو تروخشک نکرده اون یکی رو میارن بابا باید بفهمین واسه چی زندگی می کنین اکثرا هم تو روستاها دوس دارن بچه زیاد باشه چون اونجا فهمیدم که زندگی رو تو بچه بزرگ کردن می بینن دریغ از اینکه بفهمن چرا به دنیا اومدن منظورم لذت زندگی نیست کلی گفتم.
@mastan67
Ай бұрын
💜💜💜💜💜