گلهای تازه 45 مخالف سه گاه مثنوی

گلهای تازه 45 مخالف سه گاه - مثنوی
آرزوی خام
با همکاری همایون خرم, مجید نجاهی, امیر ناصر افتتاح
اشعار : حافظ
خواننده : قوامی
گوینده : آذر پژوهش
آذر پژوهش :
گداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزویِ خام و نشد
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد
به کویِ عشق مَنِه بی‌دلیلِ راه، قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
حافظ - غزل
قوامی :
گداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزویِ خام و نشد
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد
به کویِ عشق مَنِه بی‌دلیلِ راه، قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
گداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزویِ خام و نشد
حافظ - غزل
آذر پژوهش :
دَردَم از یار است و درمان نیز هم
دل فدایِ او شد و جان نیز هم
این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آن کو به قصدِ خونِ ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دَستان نیز هم
چون سر آمد دولتِ شب‌هایِ وصل
بگذرد ایامِ هِجران نیز هم
دَردَم از یار است و درمان نیز هم
دل فدایِ او شد و جان نیز هم
حافظ - غزل
قوامی :
دَردَم از یار است و درمان نیز هم
دل فدایِ او شد و جان نیز هم
یاد باد آن کو به قصدِ خونِ ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دَستان نیز هم
چون سر آمد دولتِ شب‌هایِ وصل
بگذرد ایامِ هِجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغِ رویِ اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کارِ جهان
بلکه بر گردونِ گَردان نیز هم
حافظ - غزل
آذر پژوهش :
اعتمادی نیست بر کارِ جهان
بلکه بر گردونِ گَردان نیز هم
حافظ - غزل

Пікірлер: 7

  • @mostafa.a1285
    @mostafa.a1285 Жыл бұрын

    با سپاس از استاد علوی گرامی بابت پخش این موسیقی زیبا و فاخر از هنرمندان گرامی ایران زمین بسیار زیبا و دلنشین پیروز و موفق باشید ایام بکام 💚💜💚💜💚💜💚

  • @experience9972
    @experience9972 Жыл бұрын

    نشد یک لحظه از یادت جدا دل، زهی دل ،آفرین دل ، مرحبا دل ،زِدستش یک دم آسایش ندارم ،نمی‌دانم چه می خواهد از این دل ،🌷🌷❤❤🙏🏽💯

  • @experience9972
    @experience9972 Жыл бұрын

    سخن عشق ز خاکستر پروانه بپُرس، 🌷🌷🌻🌻❤❤🌷🌷🙏🏽💯💚👍

  • @mohsenbakhtiyari3578
    @mohsenbakhtiyari3578 Жыл бұрын

    فرزانه چه میداند لذت دسوایی را

  • @mehrdadalavi7260

    @mehrdadalavi7260

    Жыл бұрын

    لبخند سحر فرزانه کجا میداند لذت رسوایی دیوانه کجا میخواند دفتر دانایی چون لاله اگر بگزیدم گوشه ی صحرا را حال دگری دیدم در حالت تنهایی همچون سرو سهی، دارم دست تهی ، آزاده و آزادم بر گل سایه فکن ، گل در سایه ی من ، من بی ثمر افتادم عشقت توفان ، دل همچون دریا باشد این دریا را خواهم توفان زا باشد عشقت توفان ، دل همچون دریا باشد این دریا را خواهم توفان زا باشد ای بیگانه ی دل ، شو همخانه ی دل من شمع سحرگاهم ، لبخند سحر خواهم برگو به صیادم ، به کنج قفس بردی از یادم چو شاد از جفایی، چه غم با جفای تو شادم با من نیامیزی ز تاثیر آهم نپرهیزی چنان سایه بخت من از کنارم گریزی بر پا کنی آشوب قیامت را بنمایی اگر آن قد و قامت را دل اگر که وفا نکند چه کند به تو گر که دعا نکند چه کند من و خون جگری ، تو و فتنه گری مه من چو جفا نکند چه کند چو جفا به صفا نکند چه کند فرزانه کجا می داند لذت رسوایی دیوانه کجا می خواند دفتر دانایی چون لاله اگر بگزیدم گوشه ی صحرا را حال دگری دیدم در حالت تنهایی اسمائیل نواب صفا

  • @mohsenbakhtiyari3578

    @mohsenbakhtiyari3578

    Жыл бұрын

    @@mehrdadalavi7260 درود براستاد جانان . خیلی سپاسگزارم که متن کامل این ترانه شنیدنی را گذاشتید ما هر از گاهی شاه بیت شعر یا ترانه ها رو مینویسیم ببخشید استاد

Келесі