داستان واقعی زندگی عجیب ساره همسر حضرت ابراهیم

داستان واقعی زندگی عجیب ساره همسر حضرت ابراهیم
All videos are Subtitled. Please activate them in the right bottom hands of the video.
لطفا برای دیدن بیشتر کلیپ ها حتما کانال ما را از لینک زیر سابسکرایب کنید
kzread.info...
#ساره_همسرحضرت_ابراهیم #زن_حضرت_ابراهیم #حضرت_ابراهیم
لطفا اگر نظر یا پیشنهادی دارید حتما برای ما در کامنت بگذارید.
اگر موضوعی جالب برای ویدئوی بعدی دارید کامنت بدین ما سعی میکنم که براتون بسازیم
با تشکر

Пікірлер: 17

  • @NiayeshMedia
    @NiayeshMedia2 жыл бұрын

    داستان واقعی زندگی عجیب ساره همسر حضرت ابراهیم

  • @Ali-ef2ju
    @Ali-ef2ju2 жыл бұрын

    Thank you👍

  • @NiayeshMedia

    @NiayeshMedia

    2 жыл бұрын

    Welcome 👍

  • @Gozareshgar1
    @Gozareshgar12 жыл бұрын

    khosham ooomad

  • @NiayeshMedia

    @NiayeshMedia

    2 жыл бұрын

    aaaali

  • @PersianBeautyMag
    @PersianBeautyMag2 жыл бұрын

    awwwli boodin

  • @NiayeshMedia

    @NiayeshMedia

    2 жыл бұрын

    eltemase dua

  • @Talangor
    @Talangor2 жыл бұрын

    kheili karetun doroste

  • @NiayeshMedia

    @NiayeshMedia

    2 жыл бұрын

    mamnunam

  • @ciruosskori6822
    @ciruosskori6822 Жыл бұрын

    شما از تورات که کتاب آسمانی یهودیان است وابراهیم پیامبر آنها است بهتر میدانید ساره دختره اسحاق وابراهیم هم فرزند اسحاق از پدر یکی واز مادر جدا هستند بیشتر میدانید ؟

  • @NiayeshMedia

    @NiayeshMedia

    Жыл бұрын

    dar morede oon ham y clip misazim

  • @elishtanazi2211
    @elishtanazi22112 ай бұрын

    اخي دروغهاي رو نگاه كنيد ابراهيم بت پرست بود خداي ايراهيم إل شداي بود نام پدر ساره هم بت واإل بود إل بت كنعان بود

  • @AMN_2080
    @AMN_20804 ай бұрын

    داستان ابراهیم و ساره در عهد عتیق کتاب مقدس باب20 پیدایش اینطور اومده: "ابی ملک ابراهیم را صدا کرد و از او پرسید: «این چه کاری بود که با ما کردی؟ من به تو چه بدی کرده ام که کم بود تو این بلا را بر سر من و سرزمین من بیاوری؟ هیچ کس چنین کاری نمی کند که تو با من کردی. تو چرا این کار را کردی؟» ابراهیم جواب داد: «من فکر کردم در این جا کسی از خدا نمی ترسد و مرا خواهند کشت تا زنم را از من بگیرند. در حقیقت او خواهر من هم هست. او دختر پدر من است، ولی دختر مادرم نیست و من با او ازدواج کرده ام. پس وقتی خدا مرا از خانۀ پدری ام به سرزمین بیگانه فرستاد، من به زنم گفتم: تو می توانی لطف خود را به من این طور نشان بدهی که به همه بگوئی: او برادر من است.» بعد از این ابی ملک ساره را به ابراهیم سپرد و علاوه بر آن گوسفندان و گاوها و بزها و غلامان بسیاری به او بخشید."

Келесі