داستان واقعی : برای برادر شوهرمپامو دادمبالا. با صدای کمگوش بدید 🫠
برادر شوهرم لوله کش بود رفتم مغازه ش پاهامو دادم بالا و گفتم یه نگاهی این تو بنداز اونم چیزی داخلم گذاشت که از لذت از حال رفتم
#داستان_واقعی #پادکست #dastan #داستان_گو
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستان واقعی عاشقانه
داستان عاشقی
داستان
پادکست داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
پادکست داستان
داستان انگیزشی
داستان انگیزشی موفقیت
داستان انگیزشی کوتاه
داستان کوتاه
داستان واقعی جنایی
داستان ترسناک
رمان صوتی فارسی
رمان صوتی عاشقانه
کتاب صوتی
مشاوره
تجربه
داستان گو
Dastan gou
Пікірлер: 24
perfect❤
خیلی قشنگ بود آفرین به حمید که زندگی داداشش و خودشو نجات داد❤❤❤
آفرین به حمید که زندگی برادرش رو نجات داد
@Dastan_Gou
Күн бұрын
ممنون از کامنتت
زندگی و رفاه وعشق فدای گ۰۰۰ کردی موفق باشی
@Dastan_Gou
Ай бұрын
دقیقا 🙂↕️😅
داستان خیلی طولانی سده❤
@Dastan_Gou
Күн бұрын
چشم کوتاه میکنیم
حقت بود ترنم خانم
@Dastan_Gou
Күн бұрын
ممنون از کامنتت ترنم جون
good luck 🍀🌸
@Dastan_Gou
Ай бұрын
ممنون سارا
کاش آدم ها قدر اون چیزی که دارین بدانند که بعدا نشه بود . اگر درست فکر میکردی با مجبتت زیاد به حامد ودکتر میرفتی الان پادشاهی میکردی .جالب اینجاس ما فکر نمیکنم خدا ناظره وما میببنه .این به تمام مخاطبان میگم اگر هر سانیه زندگی احساس کنم خدا نگاه میکنه .گناه ونامردی نمیکنیم
@Dastan_Gou
Күн бұрын
درست میفرمایید خدارو باید در نظر گرفت
کاش تیترها کمی محترمانه باشه قشنگ تره مرسی❤❤
@Dastan_Gou
14 күн бұрын
ازین ب بعد محترمانه خواهد بود 😍
خیلی جالب بود مخصوصا اخرش😶🤦🏻♀️
@Dastan_Gou
Ай бұрын
اخی 🫠❣️