ذکر صلوات؛ آنتی بیوتیک اذکار - آیت الله محمدرضا نکونام
صلوات، از ذکرهای ابتدایی، اما استمراری و دایمی میباشد؛ به این معنا که صلوات گرچه نخستین ذکر محبّی است که گفته میشود، اما پایانناپذیر است و استمرار دارد و با ذکرهای دیگر نیز جمع میشود. ذکر کلی صلوات به گونهٔ «اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمد» میباشد. در این حالت، نه باید چیزی از آن کاست و نه چیزی بر آن افزود؛ اما در ذکر خاص صلوات، تنوعی بیشمار میباشد که برای هر نوع آن، خاصیتی منحصر میباشد که بعد از این، از آن سخن خواهیم گفت.
«ذکر» را باید با صلوات شروع کرد. صلوات، خاصیت شفافسازی باطن و ایجاد صفا در آن دارد و هیجانات نفس را رام، مهار و کنترل میسازد و حرکت آن را موزون و نرم میکند.
صلوات به معنای عطف و توجه میباشد؛ آن هم توجهی که جهت ستایش و سپاس و حقبینی، عظمت و برتربینی در آن لحاظ میشود. سلام و درودگویی، وفاق، رفق، سلم، همراهی و جفت شدن را میرساند و دارای جهت انقیاد و کرنش میباشد؛ کرنشی که به اتحاد و یکتایی منجر میشود. وقتی کسی به دیگری سلام میکند، به این معناست که با وی رفیق و موافق میباشد و رفق و وفق آنان، یگانگی و اتحاد آورده است؛ بهگونهای که جیب خود را جیب او میداند و اگر یکی، بدون اذن قبلی از دیگری، دست در جیب وی ببرد و چیزی بردارد، به دل نمیگیرد و ناخرسند نمیشود؛ بلکه از آن خوشایند دارد و استقبال میکند. به چنین کسی رفیق میگویند، که تفاوت معنایی با دوست دارد. بنابراین میان صلوات و سلام، تفاوت معنایی میباشد. این تفاوت، در هویت معنایی آنان میباشد، نه در عوارض همراه. بر این پایه، نمیشود صلوات را درود متصل و سلام را درود منفصل دانست. صلوات، صرف ستایش کمالات و بزرگیهاست، بدون آنکه لحاظ همراهی در آن باشد؛ برخلاف سلام، که لحاظ تسلیم و در خدمت و در اختیار بودن را دارد. صلوات، شناخت و اقرار به بزرگیها و عظمت است و سلام، همراه شدن با خواستهها و مقاصد است و قرب یافتن است؛ به گونهای که با دیگری اختلاف نکند و با او وحدت یابد.
صلوات، آنتیبیوتیک اذکار میباشد که مانع ضرررسانی و خسارت ذکر میشود. ذکر بدون صلوات، آسیب میرساند. با مداومت بر ذکر صلوات، میتوان مانع آفات ذکر شد.
ذکرها به طور عمده یا محبوبی است و یا محبی. ذکرهای محبوبی، همراه با رؤیت نفس، ذات و حقیقت بوده و ایجابی میباشد. بسمله از ذکرهای ایجابی و محبوبی میباشد و ذکرهای سلبی، تمامی ذکرهای محبی است. ذکرهای بدون نقطه و بدون الف و لام در دایرهٔ ذکرهای سلبی و محبی است و ذکرهایی که الف و لام یا نقطه دارد، از ذکرهای ثقیل و سنگین میباشد. توجه شود که الف و لام و نقطه، یک علامت است نه یک حرف که ذکر را سنگین میسازد؛ چنانچه در بسمله آمده است. نقطه چون یک علامت است، حروف مشابه که با نقطه از هم متمایز میشوند، در غرایب، یک حکم دارد.
ذکر تهلیل از ذکرهای محبی است. تهلیل چون ذکر عامی است، شعار اسلام گردیده و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از همان ابتدا به آن دعوت نموده است.
«لا إله إلاّ اللّه» ثقیلترین و عالیترین ذکر الهی برای محبان است.
برای سلوک سالم، باید سه ذکر بسیار مهم را داشت. این سه ذکر، بعد از بسمله و صلوات، از ضروریات اذکار و در رأس آنها میباشد. گفتن این ذکرها برای سالکان محبّی و نیز برای محبوبان، ضروری و سرنوشتساز میباشد؛ بهگونهای که سعادت اخروی با داشتن آن تضمین میگردد.
بعد از ذکر صلوات، باید ذکر استغفار را در کنار تحمید داشت. ذکر استغفار از ذکرهای خَلقی میباشد که بیانگر عذرخواهی از افول، کاستی، سستی، کجی، اهمال و کوتاهی بنده است. غفران، تمسک به خود میباشد.
مراد از استغفار در اینجا، حقیقت فروتنی و خضوع نسبت به حقتعالی و کرنش در برابر او میباشد و چنین استغفاری، سبب ریزش گناهان میشود، نه صرف آوردن لفظ استغفار و آلوده کردن اعضای خود به گناهان، که این کار، به استهزای پرودگار میانجامد.
کسیکه ذکر استغفار میگوید، آثار گناهان وی از لوح باطن او پاک میشود و نفس از زیر کدورتهای گناه بیرون میآید و به سبب نورانیت و صفایی که پیدا میکند، نفس برای آسمانیان تلألؤ مییابد.
در کنار استغفار، باید از ذکر صلوات ـ که ذکر بدوی استمراری و آنتیبیوتیک اذکار میباشد ـ استفاده کرد.
برای گفتن استغفار، باید دلْ تازه و دارای نشاط باشد.
بعد از صلوات و تهلیل، باید دو ذکر استغفار و تحمید را با هم داشت، که یکی ذکر خلقی و دیگری حقی میباشد. تمامی ذکرهای حقی و خلقی به این دو ذکر (تحمید و استغفار) بازمیگردد. البته نخست باید استغفار را داشت و سپس به تحمید رو آورد.
ذکر تحمید (الحمدللّه) کاملترین ذکری است که هم شکر و هم مدح را در خود دارد. قرآن کریم بعد از ذکر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» از ذکر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»استفاده کرده است.
«سبحان» مصدر و مفعول مطلق است. «سبح» به معنای شناگری همراه با شکافتن و سیر متصل است؛ خواه در آب باشد یا در فضای بیکران؛ برخلاف مشی، که سیر منفصل است و گام به گام انجام میشود. در «سبح» افزون بر معنای شناگری و شکافتن، سرعت، اتصال و وحدت، لحاظ شده است. تمامی پدیدههای حقتعالی بر یک مدار در حال تسبیح و سیر طبیعی و رو به رشد ـ آن هم با شتاب و تلاش ـ هستند. هیچ پدیدهای، حتی اهل کفر، نیست که دارای تسبیح بسیط و نفسی نباشد و شراشر اعضا و جوارح و جوانح هر پدیدهای، این ذکر را دارد؛ اما تسبیحی که ما در اینجا از آن سخن میگوییم، تسبیح مرکب است، نه تسبیح بسیطِ تمامی پدیدهها که از آن، در جلد سوم «تفسیر هدی» سخن گفتهایم.
«سبحاناللّه» به چهرهٔ حقی، تقدیس پروردگار و به چهرهٔ خلقی، بیانگر تنزّل، تعین و کاستی مخلوق میباشد. این دو چهره، در آوردن این ذکر، قصد میگردد.
این ذکر از اذکار خلقی میباشد و خداوند خود را تسبیح نمیکند. خلقی بودن این ذکر، آن را ذکر دایمی ساخته که کثرت به آن وارد میشود و گفتن آن تا به صرف لقلقهٔ زبان تبدیل نشود، آسیبی ندارد.
منبع: دانش ذکر
آیت الله محمدرضا نکونام
Пікірлер