شرح زندگی ابوالحسن خرقانی (عارف بزرگ سدۀ چهارم و پنجم) پژوهش و اجرا: مریم صادقی تهیه شده در استودیو رسانۀ آشنا، هیوستون، تگزاس
Жүктеу.....
Пікірлер: 12
@user-kw8my6lj1e2 жыл бұрын
آنچه مراست از فصل خداوند است نه فعل من خدای مهربان من تو بی نیازی رحمانی و رحیم
@alikhodajani60752 жыл бұрын
So beautifully narrated !
@mohamadtaha92636 жыл бұрын
بسیار عالی... مرسی
@irshadahmadshah61879 ай бұрын
I want to learn Persian
@user-kw8my6lj1e2 жыл бұрын
بایزید بسطامی زمان مرگ در شب اول قبر ملائکه بر سرش آمدن گفتند رب تو کیست بایزید در جواب گفت من بی واسطه با اون سخن میگوییم و ملائکه نزد حضرت دوست رفتن فرمودند بندی را پرسیم رب تو کیست میگوید بی واسطه با خدای سخن میگویم حضرت دوست فرمود نام کیست گفتند بایزید بسطامی حضرت دوست فرمود رهایش کنید او بر ما آشناست
@user-kw8my6lj1e2 жыл бұрын
صوفی .صافی
@user-oe6iq9cl3i8 ай бұрын
سلام شما بهتراست قبل ازهرچیز تابع شریعت باشی آنگاه ازطریقت واز احوالات اولیاء الهی سخن بگویی، شریعت باطن طریقت است وطریقت راه وصول به حقیقت است شما بدون حجاب وبا صورت آرایش کرده نشسته ای ازعرفان سخن میگویی؟ چه پارادوکس وتناقض شگفتی؟؟؟!!!
@user-kw8my6lj1e2 жыл бұрын
بایزید بسطامی زمان مرگ در شب اول قبر ملائکه بر سرش آمدن گفتند رب تو کیست بایزید در جواب گفت من بی واسطه با اون سخن میگوییم و ملائکه نزد حضرت دوست رفتن فرمودند بندی را پرسیم رب تو کیست میگوید بی واسطه با خدای سخن میگویم حضرت دوست فرمود نامش چیست گفتند بایزید بسطامی حضرت دوست فرمود رهایش کنید او بر ما آشناست
Пікірлер: 12
آنچه مراست از فصل خداوند است نه فعل من خدای مهربان من تو بی نیازی رحمانی و رحیم
So beautifully narrated !
بسیار عالی... مرسی
I want to learn Persian
بایزید بسطامی زمان مرگ در شب اول قبر ملائکه بر سرش آمدن گفتند رب تو کیست بایزید در جواب گفت من بی واسطه با اون سخن میگوییم و ملائکه نزد حضرت دوست رفتن فرمودند بندی را پرسیم رب تو کیست میگوید بی واسطه با خدای سخن میگویم حضرت دوست فرمود نام کیست گفتند بایزید بسطامی حضرت دوست فرمود رهایش کنید او بر ما آشناست
صوفی .صافی
سلام شما بهتراست قبل ازهرچیز تابع شریعت باشی آنگاه ازطریقت واز احوالات اولیاء الهی سخن بگویی، شریعت باطن طریقت است وطریقت راه وصول به حقیقت است شما بدون حجاب وبا صورت آرایش کرده نشسته ای ازعرفان سخن میگویی؟ چه پارادوکس وتناقض شگفتی؟؟؟!!!
بایزید بسطامی زمان مرگ در شب اول قبر ملائکه بر سرش آمدن گفتند رب تو کیست بایزید در جواب گفت من بی واسطه با اون سخن میگوییم و ملائکه نزد حضرت دوست رفتن فرمودند بندی را پرسیم رب تو کیست میگوید بی واسطه با خدای سخن میگویم حضرت دوست فرمود نامش چیست گفتند بایزید بسطامی حضرت دوست فرمود رهایش کنید او بر ما آشناست