بابا خمار یه گوشه افتاده بود و مامانم با صاحبخونه رفت تو اتاق صحبت کنه که|داستان واقعی| سرگذشت واقعی

Ойын-сауық

خوشحالم از اینکه این داستان را برای شنیدن انتخاب کردید❤️
مرسی که لایک می‌کنید و نظز زیباتون را با ما به اشتراک می‌گذارید.
ممنون میشم کانال《رادیو ماجرا 》را سابسکرایب کنید و زنگوله را فعال کنید 🌹🌹
#داستان#داستان_واقعی#داستان_ایرانی#رمان#رمان_عاشقانه
داستان
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
پادکست فارسی عاشقانه
پادکست ایرانی
قصه های فارسی
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های غمگین
داستان های غمگین عاشقانه و گریه دار
داستان های عاشقانه غمگین واقعی جدید
داستان های زیبا و آموزنده
داستان های زیبا و با مفهوم
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
داستان های فارسی
داستان واقعی عاشقانه
داستان عاشقی
پادکست داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
پادکست داستان
داستان کوتاه
رمان صوتی فارسی
رمان صوتی عاشقانه

Пікірлер: 1

    Келесі