کباب به سبک صد سال پیش😍🔥🆔️
از قدیم میگن کاسب باید مردم دار باشه عمو حسن باعشق ما هم از اون کاسب های مردم داره که کل منطقه هفده شهریور میشناسنش هم به خاطر اخلاق خوبش و هم به خاطر غذای درجه یکش😊 عمو حسن یه جمله معروف داره که میگه هر چی خوبش خوبه واسه همین از بهترین مواد اولیه برای تهیه غذا استفاده میکنه برنج درجه یک ، گوشت گوسفندی گرم و تازه، خلال پسته و روغن کرمانشاهی تا یه غذای خوشمزه به مشتری هاش بده👌
.
اینجا قیمه ، قورمه و زرشک پلو با مرغش(۱۹۵) عالیه😋 کباباشم که تو ویدئو دیدین خیلی پر طرفداره عمو حسن کلی مشتری از گوشه گوشه تهران داره از پائین شهر تا بالا شهر رمز موفقیتش هم اخلاق خوب و غذای خوب با هم هستش😍
نگیم براتون از خورشت قیمه(۱۶۰ هزار تومن) و قورمه سبزی(۱۶۰) که به روش قدیمی خورشت رو روی برنج میریزن و عطر و طعمش مستتون میکنه و به قول خودشون اگه خورشت آبکی باشه کسی جرات نمیکنه بریزه رو برنج ، انصافا هم خورشتهاشون کاملا جاافتاده و خوشمزه بود مخصوصا قیمه با اون بادمجون و سیب زمینی های طلایی کنارش🤤
روی همه غذاهاشون هم روغن کرمانشاهی میریزن البته اگه دوست ندارید میتونید بگید که براتون نریزن👌
.
به خاطر کیفیت خوب و قیمت مناسبشون برای مهمونی و دورهمی هم عالیه فقط حتما باید از قبل بهشون سفارش بدید(از یه پرس گرفته ارسال دارن تا ده هزار پرس😊)
.
✅منو و اطلاعات بیشتر داخل پیجشون👇
🆔️ @restoranbita
.
📍آدرس رستوران بیتا👇
تهران، خیابان هفده شهریور جنوبی، پایین تر از تیر دوقلو، روبروی داروخانه ظفر، پلاک ۲۳۷
.
☎️👇(ارسال به کل تهران هم دارن)
33700937
33020506
33020606
.
@food.spy.ir
.
Пікірлер: 24
لطفا آدرسش کجاست؟
Amoo Hassan dastet barakat dareeh .
عجب غذاهای با کیفیت و خوشمزه ای ❤❤❤❤❤❤❤❤
خیلی خوش برخورده
قیمتهاتون بالاست !!!!
نتیجه نون حلال یعنی ایشون، انشاءالله زنده 120 ساله باشه❤
عمو حسن هم غذاش عالیه هم اخلاقش درجه یکه
آدرسش را لطفا بنویسید
@Seyyed.090
2 ай бұрын
آدرس در description هست
این ابتکار تخفیف احترام به پدر و مادر یک دنیا ارزش داشت
🎉🎉🎉🎉🎉🎉
عمو حسن چرا آدرس نمیدهی؟
آدرس
خدا خیرش بده انشالله که همین جوری که ميگه باشه
ادرسش کجاس
باجناقها اي ناقولاها😅
@327h7
2 ай бұрын
🤣😂😅
این بابا خالی بنده !!!!
😂خیلی مردی عمو حسن دست ۳ تا جوون گرفتی کاسب شدند
آدرس چی شد
هر آنکس که دارد خورد کسی کو ندارد مثل من بنگرد!!!!!
@327h7
2 ай бұрын
Va ashk berizad ( mesle bande )
@mohsenjalily2181
2 ай бұрын
یکی طفل دندان برآورده بود پدر سر به فکرت فرو برده بود که من نان و برگ از کجا آرمش؟ مروت نباشد که بگذارمش چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت نگر تا زن او را چه مردانه گفت: مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد تواناست آخر خداوند روز که روزی رساند، تو چندین مسوز نگارندهٔ کودک اندر شکم نویسنده عمر و روزی است هم خداوندگاری که عبدی خرید بدارد، فکیف آن که عبد آفرید تو را نیست این تکیه بر کردگار که مملوک را بر خداوندگار شنیدی که در روزگار قدیم شدی سنگ در دست ابدال سیم نپنداری این قول معقول نیست چو قانع شدی سیم و سنگت یکی است چو طفل اندرون دارد از حرص پاک چه مشتی زرش پیش همت چه خاک خبر ده به درویش سلطان پرست که سلطان ز درویش مسکین ترست گدا را کند یک درم سیم سیر فریدون به ملک عجم نیم سیر نگهبانی ملک و دولت بلاست گدا پادشاه است و نامش گداست گدایی که بر خاطرش بند نیست به از پادشاهی که خرسند نیست بخسبند خوش روستایی و جفت به ذوقی که سلطان در ایوان نخفت اگر پادشاه است و گر پینه دوز چو خفتند گردد شب هر دو روز چو سیلاب خواب آمد و مرد برد چه بر تخت سلطان، چه بر دشت کرد چو بینی توانگر سر از کبر مست برو شکر یزدان کن ای تنگدست نداری بحمدالله آن دسترس که برخیزد از دستت آزار کس
یکی طفل دندان برآورده بود پدر سر به فکرت فرو برده بود که من نان و برگ از کجا آرمش؟ مروت نباشد که بگذارمش چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت نگر تا زن او را چه مردانه گفت: مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد تواناست آخر خداوند روز که روزی رساند، تو چندین مسوز نگارندهٔ کودک اندر شکم نویسنده عمر و روزی است هم خداوندگاری که عبدی خرید بدارد، فکیف آن که عبد آفرید تو را نیست این تکیه بر کردگار که مملوک را بر خداوندگار شنیدی که در روزگار قدیم شدی سنگ در دست ابدال سیم نپنداری این قول معقول نیست چو قانع شدی سیم و سنگت یکی است چو طفل اندرون دارد از حرص پاک چه مشتی زرش پیش همت چه خاک خبر ده به درویش سلطان پرست که سلطان ز درویش مسکین ترست گدا را کند یک درم سیم سیر فریدون به ملک عجم نیم سیر نگهبانی ملک و دولت بلاست گدا پادشاه است و نامش گداست گدایی که بر خاطرش بند نیست به از پادشاهی که خرسند نیست بخسبند خوش روستایی و جفت به ذوقی که سلطان در ایوان نخفت اگر پادشاه است و گر پینه دوز چو خفتند گردد شب هر دو روز چو سیلاب خواب آمد و مرد برد چه بر تخت سلطان، چه بر دشت کرد چو بینی توانگر سر از کبر مست برو شکر یزدان کن ای تنگدست نداری بحمدالله آن دسترس که برخیزد از دستت آزار کس